آیا کورد "آری/آریایی" است؟

0
2074
خلیل جنگی
خلیل جنگی

مترجم: خلیل جنگی

تا چند ماه بعداز تولدم، نامم “آری” بود اما بعدا خانواده تصمیم گرفتند نامم را تغییر و بجای آن “سوران” شدم. اما امروز مطمئن نیستم کە چرا خانوادەی من اسمم را از “آری” بە “سوران” تغییر دادند ولی این را نیک می دانم کە قبل آن نام من “آری” بودە است، لذا به طور حتم بیشتر قوم و عقربه بنده نیز بسان بسیاری از کوردها بر این باور بودند کە ملیت یا نژاد ما کوردها نیز ریشە در “آریایی” دارد!

تئوری آریایی ها برای کوردها بسیار حائز اهمیت میباشد چرا که بسیاری از مورخین کورد بر این باور بودە و بر “آری” بودن کوردها تاکید داشتە و “آریایی” بە ریشەی کورد مبدل گشتە است! از اینرو بسیار مهم است و می بایست بدانیم کە ریشه این تئوری “آری/آریایی” چیست؟ از کجا سر برآوردە؟ “آریایی” ها کیستند؟ تا پاسخ این پرسشها روشن نگردد به درستی نمی توان  رأی به “آری” بودن یا نبودن کوردها صادر نمود!

پیش از اینکە به “آری” بپردازیم، باید واقف باشیم که امروز زبانهای جهان دستەبندی شدە و در چندین گروه و شاخەی متفاوت جای دادە شدەاند. به عنوان مثال زبان عربی و عبری در گروه زبانی سامی قرار گرفتە و زبان کوردی نیز در گروه زبانی هندو اروپی قرار گرفتە است. جای دادن زبان کوردی در این شاخه زبانی، بە این برمیگردد کە در انجام تحقیقات زبانشناسی دریافتەاند کە مشترکات و ارتباطات زبانشناسی میان این زبانها وجود دارد، بە این معنا کە شواهد و اسناد محکم زبانشناسی از این نظریە پشتیبانی بعمل می آورند.

 در میان گروه زبانی هند و اروپای چندین شاخەی گروهی موجود است، برای مثال آلمانی و انگلیسی و هلندی و…غیره و متعلق بە شاخەی زبانی ژرمن میباشند. وجود مشترکات و ارتباطات زبانشناسی میان این گروه زبانی بە این معنا نمیباشد و شرط نیست کە ارتباط نژادی هم میان آنها موجود باشد. بدین معنا کە اگر میان دو زبان کوردی و آلمانی ارتباط زبانی نیز وجود داشتە باشد، این بە این مفهوم نیست کە نژاد مشترکی هم داشتە باشند، چرا که این زبان و نژاد دو مورد متفاوت از هم میباشند و برای اثبات نژاد باید تحقیقات نژادی صورت بگیرد.

باید مطلع بودە و بدانیم کە تاریخ تئوریک زبان هندواروپایی بسیار کهن نبودە و در ابتدا یک محقق انگلیسی بنام سر ویلیام جونس  (william Jones)در سال ١٧٨٦ میلادی در هندوستان بدنبال ارتباط زبانی میان زبان سانسکریت و یونانی کهن و لاتینی بود،اگرچە ویلیام جونس بە این ارتباط پی برد و بە آن اشارە کرد اما هیچ نام مشخص و مختصی برای این گروه زبانی برنگزید. بعداز ویلیام جونس در سال ١٨١٣ محقق دیگر انگلیسی  بنام توماس یانگ (Thomas Young)برای اولینبار دستە واژەی هندواروپی (Indo-Eropean)را برای این گروه زبانی انتخاب نمود. گاهی نیز با تحت تاثیر قرار گرفتن محققان آلمانی، دستە واژەی هند و آلمانی (Indo-Germanic) بە همان منظور بەکار آمدە است، چرا که در همان ابتدا این نام با نظریەی آکادمیسینهای آلمانی در تضاد بود، بە همین سبب واژه ی هندواروپایی از دیدگاه آنها مورد قبول واقع نگردید.

تحقیقاتی کە در مورد زبانهای اروپایی انجام میگرفت جزئی بود از مشترکات کاری دیگر در این باب کە دقیقا روی یک زیربنای فکری آن موقع اروپاییها ارائه می شد، بە این خاطر کە آنها  تحت تاثیر کتاب تورات و حتی نظریەهای اشتباه و خطاهای این کتاب بر این باور بودند کە این زبان نە تنها از یک ساختار بلکە حتی از یک نژاد نیز برامدەاند. هدف اروپایی ها از این تحقیقات و دنبال کردن آن، شناخت و کشف تاریخ خاورمیانە نبود بلکە بدنبال کشف اصل و بنیان زبان و نژاد خود بودند.

به اختصار می توان گفت کە اروپاییها در آن زمان با کوشش و دنبال کردن و تحقیقات خود سرگرم این بودند کە تاریخ زبان خویش را در یک نژاد با اصل و نصب و کهن پیدا کنند! بە همین علت این موضوع در اروپا مورد مناقشەی بسیاری قرار گرفت و چندین نوع تحقیقات بالاخص در آلمان در این باب صورت گرفت.

آلمانی ها در صدەهای هجدە و نوزدە با انگیزەای فراوان و بسیار مصمم و تلاش بی وقفه، بدنبال تیرە و نژادی میگشتند کە آنرا بە عنوان اصل اصیل خود برگزینند. تلاش آنها نیز بر این استوار بود کە مکانی را در خاورمیانە بیابند، چرا کە خاورمیانە مبدأ آیین های کهن بود. البتە آنها خود تحت تاثیر تورات بودند و در آن زمان آیین کریستیانی تاثیرات فراوانی بر جامعەی اروپایی و نگارش تاریخ داشت. آلمانیها و اروپاییها در این کار خود بە اسناد علمی پناه نمیبردند بلکە در آنموقع کە هنوز تحقیقات و اکتشافات ارکیولوژی صورت نگرفتە بود آنها در خاورمیانە تنها ملیتهای چون یهودی، فارس، مید و هند را میشناختند بە همین علت تلاش و کوشش آنها در چهارچوب این ملیتها،کشف گذشتەای بود کە با اعتقادات و باورهای آیینی و جامعەی آن زمان گنجایش داشتە باشد، و در انجام نژادی را انتخاب کردند برای قدرت و محکم کردن ستون نژاد زبانی هندواروپی شان ن گفتند این نژاد “آری Aryan” است و معنای لغتی آن نیز “اصیل Noble” میباشد و گویا این نژاد زمانی در شمال هندوستان زندگی کردەاند و بعد بە سە بخش “میدها و فارسها و سانسکریت و بعد آن نیز یواش یواش بە مرور زمان قسمت های دیگر زبان هندواروپی ها از این اصل بە وجود آمدەاند!

و برای اولین بار این نظریە و تئوری نو از جانب (کریستیان لاسن١٨٠٠_١٨٧٦) دادە شد و خواستار این شد کە لغت یا نام “آری” بجای دستەواژەی “هندواروپی” بعنوان یک نام اصلی و کلی برای خانوادەهای زبانی هندواروپی و مردمانی را کە با آن سخن گفتەاند بەکار بردە شود،لذا نام “آری” یک حس و تعصب نژادی و پهنای جغرافی را بە این نژاد میدهد نە بر حسب پایە و بنیان تاریخی!

قبلا آلمانی ها در سال ١٧٧٠ میلادی با لغت Arier آشنا شدە بودند، آنها این لغت را از فردی بنام Abraham Hyacinthe Anquetil-Duperron گرفتە بودند کە او نیز ان را از اوستا و  Rigvida (منبع هندی کهن) گرفتە بود، اما انتخاب این منطقەی جغرافیایی بر روی یک مبنایی غیرعلمی و غیر عقلانی بود کە بە سبب درک نا بجای آنها از طورات این تز غیر منطقی را ارائە دادە بودند چون در طورات آمدە است همەی بشریت ابتدا از باغ عدن(جنات عدن Garden of Eden) سر برآوردە است. اروپاییها در قرن هجدهم باغ عدن را بە یک مکان نصبت میدادند کە در مناطق کشمیر و فلات تبت قرار داشت کە تا قرن بیستم بر این باور استوار بودند. گفتنی است که در آن زمان باغ عدن بر طبق نظر و باور و فرضیات اشخاص مختلف بە شرط حفظ منافع اروپایی ها مکان آن مدام در دگرگونی و جابجایی بود!برای مثال یک محقق آلمانی با نام جولیوس کلاپروس( 17831835 Julius Klaproth) کە حقوق بگیر دربار حکومت روسیەی قیسری آن زمان بود با فرمان این حکومت کە نیاز داشت مرزهای قدرت خود را تا مناطق قفقاز فراوان و افزایش بدهد و بە نیت اینکە بە این کشورگشایی و پروژەی خود سندی محکم و یک روایی تاریخی بچسباند آماری از زبانهای این مناطق گرفت و کلاپروس در انجام و اتمام این کار مدعی آن شد کە بعد از تمام شدن سیل! جمعی چند از نژادها و ملیت های مختلف در کوهها مستقر شدە و اصل و نصب نژاد “آری” را بە کوههای هیمالیا و قفقاز پیوند داد.بدون شک دستمزد و پاداش این کار برای کلاپروس از جانب حکومت روسیە قیسری بە عضویت در آمدن آکادمی علمی روسیە و بعد لقب آکادمی پادشاهی بە او دادە شد!

هرچند در ابتدا تئوری هندواروپی بر مبنای علمی پی ریزی شدە بود اما بعدها با تاثیر روز افزون ایدئولوژی ملیتهای اروپایی خصوصا آلمانی ها صرفا جهت منافع سیاسی خود این تئوری جانب علمی خود را از دست داد و زبان و نژاد بە کلی با هم قاطی شدند و بسوی نژادپرستی سیاسی ترسناک آراستە شد بدون پشت بستن بە هیچ اسناد و سندی علمی دوشادوش این تئوری در فزونی و افزایش چشم گیری بود.برای مثال (August Wilhelm Shclegel (1767-1845  بر این باور بود کە هندی ها دو نژاد و دو تیرەی متفاوت داشتەاند: اولی هندی خود این مملکت کە مردمی کوهی و سیاه پوست بودند کە دارای سلاح سرد بودە و در جنگلهای بزرگ و پهناور دارای یک زندگی سادە بودەاند و دوم نژاد هندواروپی ها کە از مناطق بنجاب بە طرف جنوب تا هندوستان کوچ کردەاند.او معتقد بود آم مردمی کە با زبان سانسکرت سخن میگفتند از یک نژاد سفید پوست بودەاند و همان ها مردم را آشنای شهرنشینی و تشکیل جامعەی مدنی کردەاند،اما هیچگونە سندی علمی،ارکیولوژی و تاریخی بە ما نشان نمیدهد کە اثبات کنندەی این ادعا باشد و بە ما بقبولاند کە آنها سفید پوست بودە و دیگری سپاه پوست!

همچنین لاسن(Lassen) کە یکی از پشتیبانان و حامیان اصلی تئوری “آریایی”بود چنین میگوید؛ “مردمان “آری” هرگز بخود اجازە ندادەاند کە مردمان سیاه پوست بر آنان حکمرانی بکنند،آریایی های اصیل همیشە اثبات نمودەاند کە نژاد برتر و حکمران بودە و مردمان یاغی و ضعیف را بیرون راندەاند لذا آنان قدرت و توانایی “آری”ها را نداشتەاند”.

آیا این نژاد افسانەای واقعا آنقدر نایاب بودە کە هرگز اجازە ندادە است کسی بر آنان حکمرانی بکند و یا چطوری مردمان دیگر بە آنها سر نهادە و مطیع شان شدەاند،بە راستی کە این چنین اطلاعات عجیبی را از کجا بدست آوردەاند؟!

اما از دیدگاه آکادمی مطلقا نمیتوان چنین موهوماتی را بعنوان تاریخ ثبت کرد و بیشتر نظریە و دیدگاه هواداران افراد و مردمانیست کە بدان باور داشتە و هیچ ارتباطی بە تاریخ ندارد و تنها سیاست کولونیالیسمی آن سردم بودە کە در اروپا منشاء گرفتە و ترویج دادە شدە است.

نکته قابل تامل اینست که در واقع این تئوری در تمام دوران ها با نیت سیاسی بە کار گرفتە شدە است. بریتانیایی ها از این تئوری سود بردە و با استفادە از آن، افسانەی تاریخی خودشان را با هندیها هم نژاد و هم ریشە کردە و بە استعمار و حکمرانی و غارت هندی ها یک روایت تاریخی بخشیدە و خود را بعنوان مکمل و تکمیل کنندەی “آریایی”ها معرفی کردە و نامیدەاند. این ایدئولوژی و تئوری مریض و مخرب تا بە امروز نیز از جانب هندوستانی ها بعنوان یک سلاح آئینی و سیاسی از آن استفادەی ابزاری میکنند و ادعا دارند کە بیخ و بنیان هندی ها در اصل نژاد پاک “آری” بودە و آیین هندویی آیین بنیادی “آریایی”ها بودە است کە مسلمانان و آیین های دیگر آن را کمرنگ کردەاند و همان تئوری تا بە امروز در ایران نیز از آن نفع سیاسی بعمل می آید بە منظور معنا بخشیدن بە نقشەی سیاسی ایران، فارسها خود را “آری” میدانند و بعضی از آنها نیز کوردها را  “آری” اصیل می نامند و در اندیشه تلقی این تفکر هستند و می گویند که همەی ما در اصل از یک نژاد میباشیم و اعراب و ترک ها هم باعث بر هم زدن سرزمین و مملکت آریایی ها میباشند و بە این شیوە میخواهند ملت کورد حکمرانان ایران را بعوان بخشی از حقایق تاریخ بپذیرد و در میان این افسانەی تخیلی- سیاسی بە تداوم قدرت و حکم آنان رضایت بخشند و از زاویەای دیگر و در همان حال بە پان ایرانیزم خود مفهومی تاریخی بدهند.خیلی وقتها بە کوردها میگویند شما از “عشیرەهای اصلی آری”هستید انگار مدال افتخار بە کوردها اعطا کرده باشند.

همچنان کە گفتە شد و در قسمتهای بالا بدان اشارە شد، ما نمیتوانیم از ارتباط صرف فی مابین زبانهای هندواروپی حاشا کنیم چون در پروسەی تشابهات زبانشناسی این ارتباط و پیوند بە خوبی بە چشم میخورد اما دست نشان کردن یک نژاد خاص بعنوان ریشەی این زبانها ابدا علمی نبودە و کاریست کە در عقل و منطق نمیگنجد بە این سبب کە زبان و نژاد دو موضوع علمی متفاوت میباشند.

با گذشت و تغییرات سیاسی و اجتماعی آلمانی ها در ابتدای این تئوری نیز تغییراتی بە بخود دیدە است.ایگن و لاریمور در دو فصل این کتاب تحت نام و نشان(The German Invention of Race) پروسەی بسیاری از نظریەها و تئوری های ابتدایی در مورد نژاد آری را نوشتەاند.این دو نویسندەی بزرگ در کتابشان پروسەی خود را بە صورت دور و دراز و تحلیل های بسیار رو نمایی کردەاند.در شروع این کتاب چنین میگویند”افسانەی آری ها مشارکت ضررمندانەی دیگر آلمانی ها بود جهت اندیشیدن و کشف نژاد کە کاملا غیر علمی بودە است.این دو نویسندە معتقداند کە تئوری “آریاییها” بر اساس و بر مبنای علمی پایریزی نشدە است،بە همین جهت برای آن دستە واژەی”افسانەی آری ها” را بەکار میگیرند و تاکید میکنند کە تحقیقات صورت گرفتە خارج از علم نژادی صورت گرفتە است و کتاب خود را برای این موضوع ترتیب دادەاند.

در رابطە با این موضوع،هریک (Herrick) نیز این تئوری را “افسانەی آری ها” میخواند و میگوید؛”در آواخر قرن هجدە و ابتدای قرن نوزدهم،محققان اروپایی تنها “آریایی”ها را کشف نکردند بلکە حتی ریشەی جغرافیایی و سیل ترانزییتی آنها بسوی اروپا برای این نژاد افسانەای کشف نمودند!”

بعضی از نظریەها کە تئوری “آری”ها بر آنها بنا شدە تا حدی نژادپرستانە صورت گرفتە است کە شاید اگر در این زمان و مکان بود در اروپا ممنوع اعلام میشد و بانیان آن را تسلیم دادگاه و قانون میکردند!اما همین نظریە و تئوری بودە است کە در آن زمان مورد قبول قرار گرفتە و بعدها بە بنای فکریت و دیدگاه نازی ها برای تثبیت نژاد و معرفی خود بعنوان نژادی برتر کە اصلیت خود را از هند اوردە باشد قرار گرفت.بە همین جهت در زمان قدرت هیتلر لوگوی پرچم آلمان عبارت بود از سمبول هندوهای کهن کە بە سواستیکا (Swastika) مشهور بود،بە این صورت نژاد آریایی ها بە نژاد نایاب مقدس تبدیل شد!

آشکار است کە در تاریخ مردمانی تحت نام “آری” ید شدەاند و منطقەای نیز با این نام وجود داشتە است،اما مشکل اینجاست کە لغاتی چون”آری،هوری” یا هر نوع لغت دیگر کە این چند حرف در آن موجود باشد بە معانی متفاوت و خارج از محور مفهومی خود معنا شدەاند و حتی یک ملیت را بر پایەی چند واژە درست کردەاند،برای اینکە در آن زمان هدف اروپایی ها تنها درست کردن یک تاریخ  شکوهمند برای خود بودە نە کشف حقایق تاریخی!

در واقع زبان کوردی یک زبان هندواروپی است و این موضوع یک موضوع علمی بر مبنای تحقیقات و تحلیل و با تکیه بر اسناد و مدارک زبانشناسی انجام گرفتە است، اما دسته بندی کردن و القای نژاد “آری” برای ملت کورد، یک تئوری کاملا بی اساس، غیر علمی و بە درازای تاریخ و از بدو اختراع، این تئوری بیشتر برای منافع سیاسی بەکار گرفتە شدە است و فارس ها از آن سود بردەاند جهت  فرض کردن فرهنگ خود بر کوردها و دادن یک روایت تاریخی بە یک جغرافیا با فرهنگی مشترک کە در آن فارسها بالادست باشند، و در انجام این تئوری بی معنا و مفهوم امروز بیشتر کوردها در گمان و شک بسیارند از اینکە بگویند “آری” نیستیم و چە بسا بسیاری از کوردها بە “آری”بودن مینازند،چە بسا این تئوری سیاسی همیشە برای رام کردن کورد و نقرە ذوب آن در فرهنگی بە نام ایران کاربرد داشتە و صرفا در راستای منافع و تضمین امنیت و بالادست نگە داشتن فارسها دارد.

در انجام باید دانست کە زبان کوردی یک زبان هندواروپی بودە و موضوع نژادی محتاج بی اما و اگر بە تحقیقات نژادی دارد و قرار دادن ملت کورد بعنوان “آری/آریایی” یک تئوری ساقط و کاملا بی اساس و غیر علمی بودە و هرگز نمیتوان گفت کورد “آری/آریایی” است در حالی کە تئوری “آری/آریایی”ها خود یک تئوری خرافی،غیر علمی و در واقع یک ریشەی افسانەی دارد و بس.

نکتە!

.مطلب اشارە شدە بسیار کوتاه بودە و بسی گران است کە بتوان در اینجا تمام زوایای آن را مورد بحثی دورودراز قرار داد و همەی جوانب آن را رونمایی کرد،ریزەکاری های این تئوری و منابع مورد استفادە بە طور دقیق در کتاب “کورد کیست؟” بسیار واضع اشارە شدە و اگر میل دارید بیشتر بە اعماق موضوع اشارە شدە بروید،لطفا “مسئلەی تئوری آری ها” را در این کتاب مطالعە بفرمایید.

.تصاویر از چپ،یک سردار سوارکار کورد در سال ١٨٦٢،سلیم پاتشاه آمیدی در سال ١٨٤٣،تصویر یک زن و کودک در لباس کوردی کلهوری و تصویر زن کورد در سال ١٨٩١ میلادی.

.منابع استفادە شدە؛

کتاب “کورد کیست؟” اثری از دکتر سوران حمە رش،تاریخدان و زبانشناس بزرگ بین النهرین،ترجمە از کوردی بە فارسی خلیل جنگی

نظرات

پاسخی بگذارید