آیا اسراییل در حال آماده شدن برای جنگ جدیدی در خاور میانه می‌باشد؟

0
1985

جرمان جورایز لوپز، مرکز تحقیقات جهانی

برگردان به فارسی: روژی کورد

از تئودور هرزل به عنوان پدر دولت جدید اسراییل و پایه‌گذار صهیونیزم نام برده می‌شود. وی در کتابش بنام “دولت اسراییلی”، مقاله‌ای در باره راه‌حل نوین مسئله یهود یعنی پیشنهاد ایجاد یک دولت اسراییلی  را مطرح می‌کند که مستقل و دارای اعتبار برای همه یهودیان جهان باشد در حالی که سازمان جهانی صهیونیست OSM در حال تاسیس آن است و در  برنامه کار خود “سرزمین جدید از زمینهای قدیمی سال ۱۹۰۲ ” پایه‌‌های دولت کنونی یهودی به عنوان دولت ایده‌ال مدرن، دمکراتیک و ملتی مرفه را می‌ڴذارد که در آن به مردم یهودی  در متن، تحقیق در باره حقوق اقلیتهای ملی مانند عربها و امریکاییها را که در آن زمان فاقد دولت بودند، پیشنهاد می‌کند.

گرچه سایت شفق اسراییل این را تقبیح کرد و به نظر می‌آید انزوای سیاسی بنیامین نتانیاهو نخست‌وزر اسراییل نقطه مقابل پایه‌گذاران صهیونیزم نظیر تئودر هرزل و خایم ویزدام باشد که شامل جنبشی ازطیف ترقیخواه در عرصه‌ی  دیپلماسی است. بنابراین سوال این است که آیا انزوای سیاسی اسراییل می‌تواند با سیاستی که بر خلاف عدم تحرک و بسته شدن است، معکوس شود؟.

بدینسان جنبش صلح‌طلبانه‌ی یهودیان اکنون در گزارش خود ” دور شدن از راه‌حل دو دولت” از نقشه‌های دولت نتانیاهو در ادامه دادن به پروژه ساخت ٥٥۰۰ خانه جدید که در کلنی‌های واقع شده در منطقه کرانه غربی و شرق اورشلیم، حمایت میکند.

بیشتر از ۸۰۰۰ نفر در شهرک E-1 در قلمرویی به مساحت دوازده کیلومر مربع ساکن می‌شوند که ما بین شهرک یهودیان که در محله ادومین و شمالی‌ترین منطقه شمال اورشلیم  واقع شده است که در عمل به معنی انقضاء وجود دو کشور است و  فرمانی در سراسر حکومت  که در برابر خط قرمزهای اعمال شده توسط امریکا و اتحادیه اروپا است.

در نتیجه دولت اوباما به شورای امنیت سازمان ملل اجازه داد که شهرک سازی اسراییل را محکوم کند و چشم پوشی رییس جمهور برگزیده که ناموفقانه تلاش کرد که قطعنامه را متوقف کند و آن را با موضع سنتی بشکند ولی ایالات متحده از وتوی این متن انتقادی دست کشید و رای ممتنع داد در حالی که چهارده عضو دیگر این شورا به محکومیت دولت نتانیاهو در قطعنامه رای دادند که یک اثر جانبی فوری داشت. قطعنامه ی قویی از شورا که مستلزم پایان دادن به شهرک سازی و تلاشی برای تضمین امکانپذیری راه‌حل دو دولتی بود، بعلاوه، این تصمیم ایالات متحده اجازه می‌داد که تایید شود.

هارولد لاسول آمریکایی یکی از پیشگامان تحقیقات ارتباط جمعی که تکنیکهای تبلیغاتی پس از جنگ جهانی اول را مطالعه می‌کرد، راه دست‌آموز کردن توده‌ها، تئوری تزریق زیرپوستی و یا گلوله‌ی جادویی، را شناسایی می‌کرد. نظریه‌ای که در کتابش”تکنیکهای تبلیغات پس از جنگ جهانی اول ۱۹۲۷” و بر اساس تزریق یک ایده عینی در جمعیت با کمک انبوه‌ رسانه‌های گروهی، افکار عمومی در جهت منافع خودشان را راهنمایی میکرد و اجازه ی طرفداری افراد از ایدئولوژیهای سیاسی‌شان را می‌داد آنهم بدون اینکه خشونت‌ها  باز‌گردنند. ( دفاع از امنیت مقدس اسراییل)

ادوارد ال برنایز برادرزاده فروید و یکی از پیشگامان در مطالعه روانشناسی توده‌ها، در کتابش “افکار عمومی متبلور”  مکانیسم مغز این گروهها و نفوذ تبلیغات به عنوان روش متحد کردن افکار را حل می‌کند. بدینسان باتوجه به گفته‌هایش: به معنای دقیق کلمه مغز گروه فکر نمی‌کند و  به جای تفکرات، انگیزه‌ها و عادتها و احساسات وجود دارند و در لحظه تصمیم گیری، اولین انگیزه معمولا دنبال کردن به طور مثال رهبری که انها به او اعتماد کنند، میباشد.

دلیل این که چرا تبلیغات در پایه گذاری صهیونیست میخواهد مسائل را نه در موضوع فردی بلکه در گروههایی که یک شخصیت تک بعدی فردی، مانع‌ها را بردارد و ضعیف کند و انتظارات غلط و آرمانهای مشترکی که حمایت میکردند را تکه تکه کند، را گارگردانی کند. استفاده از دیکتاتوری نامریی از ترسی است که از هولوکاست سوم که از سوی ایران، حزب‌الله و حماس میآید.

به دنبال مجلس سنا و تصویب گنکره‌، بیانیه آماده ‌شده توسط سناتور جمهوریخواه لیندزی گراهام و سناتور دمکرات رابرت منندز حاکی از آن است که “اگر اسراییل مجبور به دفاع از خود و اقدام به عمل علیه ایران شود ایالت متحده به لحاظ نظامی و دیپلماتیک از او حمایت خواهد‌ کرد.”

 ما افزایش فشارها از جانب لابی طرفدار اسراییل بر ایالات متحده را در اقدام به بی‌ثباتی سوریه و ایران توسط روشهای سریع در دولت ترامپ را خواهیم دید که به وسیله سه ضلع اسراییل، امریکا و بریتانیا مورد استفاده قرار خواهد گرفت که دوباره پازل‌های بی‌ارتباط با نقشه برداریهای کشورهای حال حاضر خاور میانه را طراحی کنند و بدینسان مرزهای استراتژیک مفید برای اسراییل به دست می‌آید. به دنبال نقشه‌های هماهنگ ٦۰ سال پیش توسط دولتهای انگلیس، اسراییل و ایالات متحده که از سوی متحدین اصلی غربی اسراییل حمایت می‌شد ( اسرای یل بزرگتر ، ارض اسراییل) به عنوان ‌تلاشی برای اخذ تدابیر متضاد در شباهت به نیاکان اسراییل بزرگ (ارض اسراییل) می‌باشد که از منابع پیدایش ۱٥:۱۸ مینوشید که دولتهای چهار هزار سال پیش مالک سرزمینهای موجود مابین رود نیل در مصر و رودخانه فرات بودند که به ریسس خاندان یهودیان آبراهام وصیت شده بود که نوادگانش را به ‌آنجا نقل مکان کنند.

 و این مستلزم ترمیم اطلاعیه بالفور در سال ۱۹۱۷ است که دولت اسراییل را با  گستردگی وسیعی در حدود ٤٦۰۰۰ مایل مربع در امتداد  شرق مدیترانه از فرات به سوریه، لبنان، بخش شمالی عراق، بخش جنوبی عربستان صعودی و نوار ساحلی دریای سرخ، شبه جزیره سینا در مصر و بعلاوه اردن ترسیم کرده بود.

 این عقیده را رهبر اصلی اسحاق شامیر داشت، زمانی که دفاعش از جودا و سامرا  که بخش جدایی‌ناپذیری از سرزمین اسراییل هستند که تصرف نشده‌ است و به هیچکس هم باز گردانده نخواهد شد “نظریه‌ای که در آن می‌شود بر اساس ادعای جاری حزب لیکود بە رهبری نتانیاهو” که بعد از استیلا بر بخش شرقی‌اش بعد از جنگ شش روزه‌ی  ۱۹٦۷” آروز دارد که اورشلیم را پایتخت نامریی اسراییل کند.”

نظرات