جمهوری ئارارات
نخستین جمهوری کوردی بود کە اعلام وجود نمود. در شرق ترکیە کنونی واقع و استان آگری مرکز آن بود. جمهوری آرارات توسط جامعەی خویبونها رهبری میشد، در سال ١٩٢٧ میلادی استقلال خود را اعلام کرد. این نیز در زمان انقلابهای متوالی کوردهای جنوب شرق ترکیە بود.
انقلاب آگری از سوی احسان نوری پاشا رهبری میشد. در سال ١٩٢٧ میلادی کوردآوا، روستایی نزدیک کوە آرارات، بعنوان پایتخت کوردستان انتخاب شد.
خویبون فراخوانی برای ابرقدرتها و عوسبت الئومم فرستاد و بە کوردهای جنوب و غرب کوردستان پیام فرستاد کە در این جمهوری با آنان همکاری نمایند.
ضمن عدم موفقیت شیخ سعید و آزاد، اندیشمند و رهبران ملی کورد، در برنامەریزی برای استقلال کوردستان استمرار داشتند. بسیاری از ملیتخواەها در تشرین اول ١٩٢٧ گرد هم آمدند و نە تنها استقلال کوردستان را اعلام کردند، بلکە
خویبونها را بعنوان ارگان بالای ملی کە تمام قدرت داخلی و بینالمللی را در اختیار داشتە باشد، انتخاب شد.
رهبری این سازمان جدید بر این باور بود کە کلید موفقیت مبارزە برای کوردستانی مستقل در وفاداری قبیلە و عشیرەای نیست، بلکە از راە استفادە از نیروی نظامی منسجم مسجل میگردد کە دارای برنامە و سازماندهی شدە باشد. ضمن بیزاری جستن از رژیم کمالیستی، نە بریتانیا و نە فرانسە حمایت قابل توجهی از خویبونها نکردند، براساس سفرستیان، قدرتهای اروپایی زمانی از استقلال کوردها حمایت میکردند کە از سوی گزارشات و شبکەهای ترکی رغبت نشان دادە میشد.
با کمک اندک از اروپا، بعدا از سوی فدراسیون انقلابی ارمنی، شاه ایران و دوستان کورد از جمله شیخ احمد بارزانی رئیس بارزانی های کوردستان جنوبی و کوردهای کوردستان غربی به خویبون کمک و یاری رسید. این هم از طریق بریدن خط آهن، ریلهای قطار، غارت روستاهای ترک و تجاوز مسلحانه. در سال ١٩٢٨ احسان نوری پاشا گروه کوچکی نظامی گرد هم آورد که با تسلیحات پیشرفتهای مسلح شده بودند و دوره و تاکتیک پیادهی نظامی دیده بودند. این نیرو از طریق رفتن به کوه آرارات انقلاب خویبون را آغاز کردند. احسان نوری و همراهان وی موفق شدند و به آرارات
رسیدند. بلکه توانستند شهرهای بتلیس، وان و بیشتر مناطق نزدیک وان را در اختیار خود قرار دهند و مناطق زیادی را برای دفاع به تسلط خود درآوردند.
به دلیل این انقلابها در کنار اسلحه، سازماندهی و توانایی نیروهای کرد افزایش چشمگیری به خود میگرفت. هر چند ارتش ترکیه در ابتدا تلاش میکرد این انقلاب را در نطفە نابود کند، تلاشهایشان بیثمر بود؛ به این خاطر که ایران با آنها همکاری نکرد در حالی که کوه آرارات در مرز ایران و ترکیه واقع شده است.
حمله ارتش ترکیه به آرارات
با فرارسیدن سال ١٩٣٠ ارتش ترکیه که اسفندماه دست بکار شده بود، حمله را آغاز کرد و توانست موفق شود.
ارتش ترکیه به شیوهای تهاجمی دور کوه آرارات را محاصره کرد و تا پایان ماه حزیران بیش از ده هزار سرباز را روانه کرد. تعداد نیروهای هر دو طرف در حال افزایش بود. عشیرههای کرد هم در این جنگ دخیل بودند. نزدیک ٦٠ هزار سرباز ترک از طرف حکومت ترک به این جنگ فرا خوانده شدند. علی رغم افزایش تلفات، دفاع خویبون کم کم کاهش حمایت اقلیمی را به خود میدید. به خاطر فشارهای حکومت
ترکیه، ادارهی فرانسه در سوریه و بریتانیا در عراق بیشتر کمکهای بارزانیها را محدود کرد قبل از اصرار ترکها نیروی پشتیبانی بارزانیها از کوردستان جنوبی با ٥٠٠ اسب سوار از منطقهی موصل توسط شیخ بارزان به آرارات رسیدند. رؤسای عشایر دیگر هم از جمله (سمکو) از سوریه در سال ١٩٣٠ جهت کمک به خویبون به آرارات رفتند.
نقش ایران و حمایت از ترکها
هر طوری که باشد انقلاب خویبون در آرارات بزرگترین زیان را از جانب ایران دریافت کرد، با وجود اینکه در اوایل از کوردها حمایت میکرد.
حکومت ایران نتوانست جلوی ارتش ترکیه را که به منظور محاصرهی کوه آرارات وارد خاک ایران شوند، بگیرد.
سربازان ایرانی مرز ترکیه و ایران را بر روی گردشگران و عشایر ترک که در تلاش بودند به انقلاب آرارات کمک کنند، بستند.
ایران بعدا به طور کامل به درخواستهای ترکیه گردن نهاد
در مورد این پروسه ایران با زمینهای اطراف کوه آرارات در قبال زمینهای نزدیک قطور و بازرگان معامله کرد. این انقلاب سازمان کوه آرارات در پاییز ١٩٣٠ در هم شکسته شد. هر چند ترکها تا فصل بهار پیشرو منتظر بودند که برای سرکوب عشایر دشمن
خود به این مناطق حمله ببرند همانند نتیجهی قیامهای کوردی پیشتر، حکومت ترکیه در برابر نیروهای انقلابی با بیرحمی رفتار میکرد. با وجود شکست خویبون و انقلاب آرارات از سه جهت برای تاریخ پیشمرگە اهمیت دارد.
اول، این اولین بار بود که نیروی مسلح ویژهای با هدف ملیگرایی کوردی تشکیل شود.
تأثیر رؤسای عشایر به عنوان سرکرده سپاه، اندک اندک در برابر اندیشهی ملیگرایی کاهش مییافت. که به عاملی برای فعالیت نظامی کورد تبدیل گشته بود.
دوم: انقلاب خویبون بیانگر توسعهی ارتباط و تبادل در میان عشیرهی بارزانی و ناسیونالیست کورد بود. هر چند ملامصطفی بارزانی در قیام شیخ محمود مشارکت داشت و با شیخ سعید پیران هم دیدار داشته است. این کمکهای نظامی که از سوی عشیرهی بارزانی به خویبون رسید (که شیخ احمد رهبری میکرد و ملا مصطفی سرکردگی را به عهده داشت) در تاریخ کورد نخستین مساعدتی در نوع خود بود.
این سطح همکاری ادامه داشته تا اینکه همانند پیشمرگ ظاهر گشت. بویژه در دوران بارزانی، میتواند برای محافظت دولت ملی، کوردها فراخوانده شوند.
سوم: انقلاب خویبون شیوهای نوین همکاری بینالمللی علیه کوردها به عمل
بعد از پایان رسیدن قیام آرارات حکومت ایران از ترس خیزش کوردهای خوی و ماکو علیە حکومت مرکزی کە کمک فراوانی بە کوردهای کوردستان شرقی در جمهوری آرارات کردە بودند بە فکر تبعید و انتقال کوردهای این دو شهر نزدیک مرزهای ساختگی افتاد.
بە فەرمان حکومت ایران کوردهای دو شهر خوی و ماکو و بخشی از کوردهای ارومیە بە اطراف شهر قزوین تبعید شدند و حق بازگشت از آنها سلب شد و بە جای آنها ترکهای مهاجر در این شهرها سکونت گزیدند.