پس از آنکه دومین ویدئو عوامل انجامدهنده رویدادهای ١٧ خرداد تهران از طرف خبرگزاری اعماق پخش شد، بر همگان آشکار گردید که این افراد که مسبب اتفاقات ١٧ خرداد تهران بودهاند ، از عوامل کورد در گروه تروریستی داعش بودند.
موضوع چگونگی انجام و بازتاب سیاسی و منافع سیاسی پشت آن و مسئله مصادر به مطلوب کردن این اتفاقات طی چند روز گذشته بارهای و بارهای کارشناسان مسائل ایران آن را موضوع مقاله، مصاحبه و گزارش خود کردند؛ اما جدا از این مسئله در جریان بازتاب این رویدادهای موضوعی دیگر نیز مطرح شد، بارهای کاربران شبکههای اجتماعی فارسی در چند روز گذشته تلاش کردند به عنوان مختلف و بر اساس اینکه چون عوامل رویدادهای ١٧ خرداد تهران ، کورد بودند، ملت کورد را متهم قلمداد کنند.
مسئله متهمسازی کوردستانیها در اذهان عمومی فارسی_ایرانی یک موضوع جدید و بدیع نیست؛ بلکه روزانه با عنوان مختلف افکار عمومی فارسی_ایرانی تلاش دارد، که ملت کورد نه در ایران بلکه در تمام خاورمیانه در بوته اتهام قرار دهند، و بارها از زبان تحلیلگران فارس شنیدهایم که حتی موضوع “آموزش زبان کوردی” را به مسئلهی امنیتی تبدیل کردهاند و خوانش آنها با نگاه امنیتی بوده است و تلاش کرده در پس این امنیت ساز ، متهم تراشی و حتی دشمنتراشی کنند .
اینکه در چندین دهه گذشته موضوعات متفاوت گاها متناقض مرتبط با کوردستان بهانه آن شده است که جامعه روشنفکری و افکاری عمومی جامعه فارسی_ایران تلاش کند ، ملت کورد را بر کرسی اتهام بنشاند، مهمترین دلیل است دال بر اینکه در ایران یک ملت وجود ندارد ، بلکه ملتهای وجود دارند؛ که اتفاقا منافع عمومی آنها در بسیاری از موارد در تناقض با همدیگر نیز هست؛ دومین برداشتی که از اتهام سازی ملت کورد توسط جامعه فارسی_ایرانی و روشنفکران این جامعه میتوان کرد این است که مبارزات ملی_دمکراتیک کوردستان که در محوریت کسب حقوق ملی کوردها شکل گرفته است، در واقع قبل از آنکه با یک حکومت دیکتاتور و یا توتالیتر روبرو باشد ، با یک جامعه روشنفکری فاشیست و این نگاه فاشیستی پر حضور در جامعه فارس روبرو است و همین نشاندهنده آن است که کوردها حتی پس از گذر از جمهوری اسلامی نیز برای کسب حقوق خود راهی طولانی در پیش دارند. همچنان که پس از گذر و سقوط رژیم شاهنشاهی ، جامعه کوردستان در راه کسب حقوق ملی خود با سد رژیم توتالیتر جمهوری اسلامی روبرو شد.