اطلاعیە جنبش استقلال طلبان کوردستان: منشوری کە از بطن جامعە کوردستان بر نیامدە باشد، فاقد اعتبار و مشروعیت است.

0
360

منشور جرج تاون پهلوی تحت عنوان “همبستگی و سازماندهی برای آزادی (مهسا)” جدای از اینکە تجدید پیمان است با فاشیزم فارس و ایرانی، همزمان کودتایست علیە انقلاب ژینا و ضدیت با خواست و مبارزات ملل خاک اشغال شدە در چهارچوب جغرافیای ایران جعلی.

امضاکنندگان این منشور، بازندگان سیاسی و مهر‌ە‌های سوختەای هستند کە تاریخ انقضایشان بە پایان رسیدە است و تنها بدنبال یک سری منافع  حزبی و شخصی کو تاه مدت هستند و میخواهند تنها با جایگزینی مهرەهای کنونی در قدرت و حکومت، بە فکریت فاشیستی، ڕاسیستی پان ایرانیزم پارسی گسترش بیشتری بدهند و با تغیر شیخ بە شاه و جایگزینی تاج و کراوات بە جای عبا و  عمامە، فلسفە انقلاب ژینا را کە ژن، ژیان، آزادیست و خود را در پایان بخشیدن بە استعمار و اشغالگری تعریف میکند، بە بیراهە بکشانند.

در این منشور کە بیشتر بە وکالت و بیعتنامە شبیە است، در عقلیت توتالیتاریزمی پهلوی و اطرافیانش، جدای از اینکە هویت ملی ملل غیرفارس اعم از کورد، بلوچ، عرب الاحوازی، کاسپینی و … انکار  شدە است و از آنان بە عنوان اتنیک و قوم و عشیرە نام بردە شدە است، علنا و آشکارا در خصوص گذار از جمهوری اسلامی بە شیوەای مسالمت آمیز و نرم سخن راندە شدە و امضا کنندگان این منشور، بر این باورند کە همەی موسسات رژیم کنونی اعم از نیروهای نظامی و انتظامی، بسیج و اطلاعات و … همچنان پابرجا بمانند و حتی سپاه تروریستی پاسداران نیز در ارتش ایران ادغام شود.

در بند سیزدهم این منشور، جدای از اشارە بە ادغام سپاه پاسداران و ارتش، آمدە است کە: ارتش وظیفە دارد از تمامیت ارضی و سرزمینی ایران پاسداری و محافظت کند و این تهدیدی علنی و آشکار است رو بە ملت کورد و ملل دیگر غیر فارس.

در این بند از هم اکنون  فرمان و مجوز کشتار، سرکوب  و خفە کردن هر نوع صدای حق طلبی ملت کورد و دیگر ملل خاک اشغال صادر و این اختیار را بە ارتش دادە است .

در حقیقت، این ارتش و سپاه پاسداران ایران و فارس امروزی، همان اعضای پیشین حزب رستاخیز و ساواک دیروزی و دوران محمد رضا پهلوی، پدر همین رضا پهلوی هستند، اینها همان ارتش و سپاهی ای هستند کە با فتوای جهاد خمینی ، داعش آسا بە کوردستان حملەور شدند و ملت کورد را قتل و عام کردند ، اینان همان ارتشی ای هستند کە  مغول آسا بە جمهوری کوردستان در مهاباد حملە کردند و رئیس جمهور کوردستان پیشوا قاضی محمد را اعدام و بە دار آویختند، اینها تغیری نکردە و نخواهند کرد، سرشت و ذات اینها با حق طلبی و کوردستان چنین است و تغیر در حکومتهایشان تفاوتی برای کوردستان بمهراه نداشتە و نخواهد داشت، مگر حافظە تاریخیمان چقدر باید کوتاه باشد کە از یاد بردە باشیم جنایات پهلوی اول و رضا خان علیە کوردستان و قتل و عام لورستان را ، جنایات پهلوی دوم و بعد از آن خمینی را ، کە اکنون رازی بە پهلوی سوم باشیم؟

در بند دوم این منشور آمدە است کە امضا کنندگان این بیعتنامە، باید بە حفظ تمامیت ارضی ایران پایبند و متعهد باشد و این در حالیست کە در بند هفتم این منشور چنین آمدە است: “التزام قانون اساسی جدید به تمامی اصول اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و تمامی حقوق و آزادی‌های ذکرشده در آن.”

اشارە بە تعهد و پایبندی بە تمامیت ارضی در هیچ متن حقوقی، سیاسی و بین المللی بە شیوەای کە در این منشور اشارە شدە است، وجود ندارد و در واقع بند دوم ناقض بند هفتم میباشد کە در خصوص قبول اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر نوشتە شدە است، زیرا یکی از اصول بنیادی اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، تاکیدی الزام آور است  بر اصل حق تعین سرنوشت کە شامل بدست گرفتن حاکمیت سیاسی و سرزمینی و ارادە آزاد یک ملت برای استقلال خاک و سرزمینش است .

در این منشور بظاهر دمکراتیک ١٧ بندی بە دور از تمامی پرنسیپ ، اصول و باورهای دمکراتیک، با طرح کد سرکوب تمامیت ارضی، آزادیهای فردی کە بخشی از آن شامل حق تعین سرنوشت، فدرالیزم و … میباشد، بە خاک سپردە شدە است و آنجایی کە در مورد اصلاحات استانی نوشتە شدە است، همان سیستم کنونی جمهوری اسلامی ایران است کە خود را در پستهای فرمانداری، شهردرای، شورای شهر و روستا و مجلس شورای اسلامی باز تعریف میکند.

عقلیت، روح و فکر فاشیستی رضاخانی پان ایرانیستی فارسی را میتوان در بند بە بند این منشور یافت، از طرفی سیاست ” تفرقە بینداز و حکومت کن” را با جذب یک حزب و فرد کورد، بنام ” عبداللە اقای مهتدی” در پیش گرفتە و بدین گونە میخواهند میان ملت و احزاب کوردستانی اختلاف، تفرقە و نفاق بیاندازند و همزمان چنین بە جامعە جهانی وانمود بکنند کە کوردها پشت رضا پهلوی و سلطنت طلبان ایستادەاند.

عبداللە آقای مهتدی با امضای این منشور شوم، میخواهد با خوش خدمتی بە ایرانیان، خون و مبارزات ملت کورد را بە زیر مجموعە پهلوی تنزیل و تقلیل دهد و دو دستی انقلاب ژینا را تقدیم بە رویای توهمی و خواب و ارزویش برای رسیدن بە منصب ریاست جمهوری ایران آیندە کند.

ما بعنوان جنبش استقلال طلبان کوردستان، یک ماه از انقلاب ژینا نگذشتە بود، هشداری جدی دادیم کە عدەای از احزاب و جریانات بە نام کوردستانی و در فکر وعمل ایرانی، در تلاشند تا بر روی خاک و خون و مبارزات ملت کورد، با فارس و ایرانیان بە معاملە و داد و ستد بپردازند.

از سویی با رضا پهلوی متحد میشوند و از سویی دیگر با مجاهدین خلق و حتی جمهوری اسلامی ایران، کە در هر سە حالت برای ملت کورد تفاوتی نخواهد داشت و فرق مابین علی خامنەای، رضا پهلوی و مریم و مسعود رجوی تنها در اسم و نامشان است نە در تفکر و عقلیت فاشیستیشان.

شرایط حساس و سرنوشت ساز مبارزە امروزی میطلبد کە احزاب و جریانات سیاسی و ملی کوردستان و دیگر ملل غیرفارس با تاکید بر حق تعین سرنوشت، زیر پلاتفرم و چتری مشترک، بر مبنای منافع بالای ملی، دور هم گرد بیاییم و موضع خود را بی پردە، صریح و بدون تعارف، در جهت محکوم کردن منشور پهلوی اعلام کنیم.

ضروری و لازم است احزاب و جریانات استقلال طلب کوردستان با ارائە و انتشار مانیفست استقلال طلبی و منشور آزادی کوردستان، اعلام کنیم کە منشور آزادی، زمانی مشروعیت دارد کە برآمدە از عقلیت و روح ملت و جامعە کوردستان، و سرآغاز مقدمەاش شعارهای

“کـــورد تا دولت خود را نداشتە باشد، سهمش همین خواهد بود”و

“کوردستـان، کوردسـتـان، گورستان فاشـــیستــــان” و

“اشغالگر ایرانی، تو قاتل ژینای مایی” باشد.

منشوری کە از بطن جامعە کوردستان بر نیامدە باشد، فاقد اعتبار و مشروعیت است.

جنبش استقلال طلبان کوردستان

٢١ رشممە  ٢٧٢٢  کوردی

١٢  مارس  ٢٠٢٣ میلادی

نظرات

پاسخی بگذارید