وضعیت اقتصادی ،سیاسی،نظامی،امنیتی بلوچستان

0
1211
قبل از اینکه به موضوع مورد بحث بپردازیم لازم است تا مختصری در مورد موقعیت جغرافیایی و مساحت بلوچستان و نفوس ملت بلوچ وفرهنگ ، تاریخ و بنیه دینی آن بپردازیم.
بلوچستان درسالهای 1307 ه ش برابر با 1928 میلادی در مجموع دارای 287/700 کیلومتر مربع مساحت بود که در بین سالهای 1326 ه.ش طی یک پروسه خائنانه توسط رضاشاه قسمت اعظمی از بلوچستان به مساحت 100000 هزار کیلو متر مربع از آن تجزیه و الحاق به هرمزگان ، خراسان و کرمان شد.
و بلوچستان فعلی با مساحتی بالای 187000 کیلومتر مربع بزرگترین استان و مساحت جغرافیایی را در ایران دارد. بخش هایی که از بلوچستان طی پروسه خائنانه جدا شدند ، بدون رضایت ملی هم اکنون جزء توسعه نیافته ترین بخش های بلوچ نشین در استانهای همجوار می باشند ،به طور کل خلاصه می توان چنین گفت که این بخشها از فقیرترین و محرومترین مناطق،و این بخشها با مهاجرت غیر بومیان به این بخشها و سکونتشان به طور کل ترکیب جمعیتی شان از بین رفت و فرهنگ و زبان مردم بلوچ بر اثر قدرت غالب فرهنگ غیربومی و ممنوعیت زنده نگاه داشت فرهنگ و هنر و زبان بومی از بین رفته است،بگونه ای که بسیاری از مردم بلوچ بعلت تبعیضات و فشارهای حکومتی و در محاصره فرهنگ غیربومی از این بخشها مهاجرت کردند و بخش اعظمی از مردم بلوچ که در این مناطق ماندند به مرور زمان هویت و زبان بلوچی خود را از دست داده اند.
بخشهای فعلی مناطق بلوچ نشین نرمانشیر ، ریگان وبم و جیرفت و… را به استان کرمان و مناطق جاسک،میناب،جگین،گیابان،بشاگرد و اطراف آن که همگی بلوچ نشین و جز بلوچستان هستند به استان جدیدالتاسیس آن زمان “بنادر ساحلی جنوب” که بعدها به عنوان هرمزگان تغییر نام داده شد و نهبندان و قائنات به خراسان ضمیمه شدند.
همانگونه که گفتیم سرزمینهای زیادی از وطن مادریمان ازما گرفته شده اند که شامل جاسک، گیابان، بشاگرد فهرج ،نرمانشیر، کهنوج و شهرستان جیرفت ،جنوب نهبندان و قائنات الحاق و ضمیمه شدند،کما اینکه بخش اعظمی از تاریخ و وهویت مردم بلوچ در این سرزمینها وجود دارد.تمدن جیرفت که یکی از کهن ترین تمدنهای کهن دنیا و می توان بنا به استناد به کاوشهای صورت گرفته در تمدن جیرفت ان را جز اولین تمدنهای بشری نام برد که به مراتب از تمدن سومر کهن تر است.در این بخشهای تجزیه شده قرار دارد.
هم اکنون ملت بلوچ در مساحتی به اندازه بیش از 187/000 هزار کیلومتر مربع زندگی سختی را در شرایطی اسف بار که از فقرو محرومیت و تبعیض شدیدی رنج می برند زندگی می کنند و همانگونه که در بالا اشاره کردیم وضعیت مردم بلوچ در قسمت های تجزیه شده بسیار اسف بار تر از خود مردم بلوچ در بلوچستان است ،به گونه ای که از نظر شاخص فقر ومحرومیت و تبعیض از فقیر ترین شهرها و مناطق کشور محسوب می شوند و هویت و زبان و فرهنگ و دین مردمان بلوچ در مناطق تجزیه شده بطور کلی نابود و یا در معرض نابودی کامل قرار دارد.
فقر و تبعیض وبیکاری در بلوچستان امروز بالای 70درصد می باشد و این آمار هفتاد درصدی اعتراف مسئولین غیربومی و نمایندگان بومی است و با توجه به مشاهدات حقیقی زندگی مردم بلوچ؛ فقر و بیکاری آماری بالاتر از85 درصد می باشد.یعنی به زبانی ساده بالای 85%مردم بلوچ در بلوچستان زیر خط فقر مطلق زندگی می کنند.در شاخص بیماریهای عفونی-سرطان_کم خونی ، مرگ و میرکودکان و مادران باردار ، سوءتغذیه و ترک تحصیل و بی سوادری،بهداشت و درمان ،وکشتارهای دولتی در صدر جدول محروم ترین،امنیتی ترین و مورد تبعیض قرار گرفته ترین استانهای کشور محسوب می شود.
به گونه ای که بالای 300/000 هزار نفر کودک بازمانده از تحصیل و بالای 40 درصد بی سواد_بالای 200/000 نفر مبتلا به بیماری های واگیردار و عفونی_نزدیک به 700/000 نفر گرفتار سوء تغذیه _و امار مرگ و میر در این استان با توجه به گزارش پزشکی قانونی فقط در نیمه اول سال 1394 بالای 11/000 نفر بوده است.
جمعیت بلوچها در بلوچستان فعلی نزدیک به3/000/000 نفر تخمین زده می شود و لازم است تا ما در مقابل هر آماری که ارئه می دهیم اشاره ای کوتاه داشته باشیم.در رابطه با نفوس بلوچها در بلوچستان سالهاست که آمار دقیقی از سوی نهادهای حکومتی ارائه نمی شود و این امر برمیگرددبه لازمه سیاستی که در راستای برهم زدن ترکیب جمعیتی این استان در دست اجراست.
استان بلوچستان از موقعیت جغرافیایی بسیار عالی برخوردار است “بلوچستان سرزمینی استراتژیک است که اروپا را به جنوب شرق آسیا وصل می کندو از طرفی دیگر آسیای مرکزی و روسیه را به آبهای آزاد متصل می کند ،از طریق دریا کشورهای خلیج را به چین و خاور دور وصل می کند. بلوچستان1100 کیلومتر مرز با کشورهای پاکستان و افغانستان و 300 کیلومتر مرز آبی با دریای عمان دارد و به دلیل قرار گرفتن در موقعیت راهبردی و ترانزیتی از اهمیت فراوانی برخوردار است ،به ویژه بندر چابهار که تنها بندر اقیانوسی و آسانترین و بهترین راه دسترسی کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد است.
بلوچستان با وجود مرزهای گسترده خاکی و آبی، استقرار در مسیر کریدور شمال-جنوب دنیا، دسترسی به تنها بندر اقیانوسی و همچنین بهره‌مندی از معادن مختلف، مزیت‌های فراوانی برای جذب سرمایه‌گذار دارد. بلوچستان با داشتن موقعیت راهبردی بازرگانی و ترانزیتی و دارا بودن کشاورزی و باغبانی (به ویژه میوه‌های استوایی و گرمسیری و سردسیری ) و همچنین جاذبه‌های فراوان تاریخی و طبیعی و در کنار آن اگر به استانی صنعنی تبدیل شود از توانایی و ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای توسعه و آبادانی برخوردار است.
ریشه های تمدنی و تاریخی بلوچستان و ملت بلوچ برمیگردد به بالای 7/000 سال قبل از میلاد و در این کشاقوس تاریخی از سد بسیاری از حوادث تاریخی گذشته است. بلوچستان در هزاره ی چهارم قبل از میلاد دارای تمدنی فعّال بوده و در آن زمان بصورت اجتماع های شهری در سرزمین هائی که هم اکنون بنام دامن ، بمپور ، فنوج ، لادیز ، مکران ، ودر دامنه رشته کوه های بارز و جیرفت و کرمان نام برده می شوند زندگی می نمودند . و آثار باقیمانده از شهر سوخته ، جیرفت ، مهر گر و مکران از همان دوره هستند و اولین تمدن ها در همین شهرها ساخته شده اند . هم چنین ی کاوشهایی که در منطقه لاديز از بخش ميرجاوه اين شهرستان انجام گرفته است ، اشيايى سنگى از دوران پارينه سنگى با قدمت 80 تا 100 هزار ساله شناسایی شده است. اين منطقه اشيايى سنگى از دوران پارينه سنگى كه متعلق به 80 تا 100 هزار سال پيش مى باشند شناسايى سطحى شده اند و ابزارى مانند ساطور بدست آمده است كه شبيه آثار بدست آمده از محوطه سوان در پاكستان و محوطه ی «اولدوى» آفريقاى شرقى هستند.
بلوچستان با دو تمدن باستانی جیرفت و شهر سوخته قدمتی به بیش از 6000شش هزار سال و جزءاولین و پیشرفته ترین تمدنهای جهان بشمار می رود.
مردم بلوچ به زبان ملی و مادری خود(بلوچی) صحبت می کنند.
زبان بلوچی یکی از غنی ترین زبانهای دنیا محسوب می شود و از دستور و گرامر زبانی خاصی برخوردار است.با توجه به اینکه متاسفانه فعل و انفعلات تاریخی گسترده و جنگهای مختلفی که در این سرزمین صورت گرفته ملت بلوچ در طول ادوار تاریخی نتوانستند به جمع آوری ونگارش زبان بلوچی بپردازند اما با این وجود حافظه و سینه مردم بلوچ آنچنان قوی و گشاده بوده است که با وجود اینکه در معرض و نزدیکی به فرهنگ های مختلفی و زیر سطله حکومت های مختلفی قرار داشته است توانسته به خوبی از این میراث مادری تیمار داری کند و مانع از ورود کلمات بیگانه به این زبان گردد.
تا اینجا بصورت خلاصه ما به مختصری از قدمت،تاریخ،هویت و زبان و موقعیت جغرافیایی بلوچستان پرداختیم و در مجموع این پیش گفتار بحثی بود که می خواستیم وضعیت امروزی بلوچستان را در زیر چتر جمهوری اسلامی تشریح کنیم.
همانگونه که اشاره کردیم حکومت محلی بلوچستان در سالهای 1928 میلادی طعم اتحاد و استقلاش را از دست داد و از این تاریخ جزئی جدایی ناپذیر از ایران شد.ارتش رضا شاه با سوء استفاده از ضعف حکومتی و کشمکش های داخلی حاکمان و سرداران بلوچ با حکومت مرکزی آن زمان، به حاکمیت دوست محمد خان بارکزیی ، با تطمیع خائنانی داخلی حمله وبلوچستان را زیر سلطه خود درآورد. از آن زمان تاکنون تلاشهای گسترده ای برای پاک نمودن حافظه مردم بلوچ از بنیه و حوادث تاریخی صورت گرفته است.با توجه به اینکه نزدیک به 9 دهه از این حوادث تاریخی گذشته است اما اذهان مردم بلوچ و خصوصا نسلهای امروزی دیگر از آن زمان چیزی چندان بخاطر ندارند. بطور خلاصه بلوچستان در سال 1307 ه ش برابر با سال 1928 م به اشغال ارتش رضاشاه درآمد.
بلوچستان در این تاریخ مورد هجوم ارتش رضاخان به پشتیبانی انگلیسی ها ومورد اشغال قرار گرفت. و حاکم بلوچستان سردار دوست محمدخان بارکزیی توسط ارتش گجر پس از یک سلسه مقاومت های اسیر گشت و به تهران تبعید شد.رضاخان سعی در تطمیع وی برامد تا پروسه اشغال بلوچستان را قانونی کند ولی دوست محمد خان از امضای قرداد الحاق خاک بلوچستان سرباز زد و در تاریخ 26 دیماه سال 1308 اعدام شد.
. عاقبت حکومت محلی دوست محمد خان مانند حکومتهای محلی دیگر در سال 1928 از هم پاشیده شد. و از ان زمان تا به امروز تلاشهای بی وقفه ای در جهت حذف هویت تاریخی بلوچها وبلوچستان از سوی حکومتهای مرکزی صورت گرفته است.تا جاییکه بخشهایی از بلوچستان را تجزیه ودر کنار آن نام بسیاری از شهرها و ابادیها تغییر کرد و تدریس به زبان مادری محکوم وممنوع گشت،هرگونه پیش درآمد بحثی در مورد بلوچستان و تاریخ اشغال ان ممنوع و چناچه افرادی در این موارد شناسایی می شدند به اتهام شورشی و برهم زنندگان نظم عامه و ملی سرکوب گشتند.
بلوچستان از همان تاریخ تا به امروز با رویکرد امنیتی و حکومت نظامی اعلام نشده ای به حیات خود در زیر شدیدترین تبعیضات و سرکوبها ادامه می دهد. بهرحال تاریخ پهلوی با روی کار آمدن جمهوری اسلای با همه بدیها و ظلم و خیاناتش تمام شد،گرچه حافظه مردم بلوچ هرگز آن تاریخ را فراموش نخواهد کرد.
ملت بلوچ پس از سالهای مدیدی که از حوادث تاریخی گذشته است امروز جزئی از ایران هستند وبعنوان ملتی همسان و همراز با ملت کرد،عرب،ترک و ترکمن و فارس در جغرافایی ایران زندگی می کنند اما با نابرابری ها و بی عدالتی های گسترده ای روبرو است.
عمده مشکل امروزی مردم بلوچ با حکومت مرکزی است که در بحث نابرابری اجتماعی و تقسیم ثروتهای ملی وتبعیضات روا رفته ای است که در بحث حقوق و هویت ملی و مذهبی صورت میگیرد.
به گونه ای که سیاست حکومت مرکزی ادامه همان سیاستهای دوران پهلوی است و نگاهی که جمهوری اسلامی به مردم بلوچ دارد در رفتار و کردار حکومتی هیچ تفاوتی با دوران پهلوی ندارد.تبعیضات سیستماتیک و چند لایه در ملف های سیاسی ، نظامی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی صورت میگرد.
برای فهم مطلب فوق اینگونه می پردازیم که در حال حاضر بلوچستان یکی از توسعه نیافته ترین و محروم ترین استانهای کشور محسوب می شود بگونه ای که در طول حکومت جمهوری اسلامی تا به امروز هیچ گونه تسحیلاتی برای اشتغال و زدودن چهره فقر و بیکاری در این استان صورت نگرفته است.
ناگفته نماند که طرحهای بسیاری بر روی کاغذ تصویب شده است اما هرگز صورت عملی و اجرایی به خود نگرفته و تنها در حد شعار بر روی کاغذ باقی مانده است.برای مثال در مورد پروژه هایی که از اول انقلاب تا به حال در بلوچستان و در جهت رفع محرومیت و بیکاری و زدودن چهره فقر و برای توسعه استان تصویب و بر روی کاغذ مانده است حدود 64 هزار و 532 پروژه با بودجه اعتباراتی بیش از 390 هزار میلیارد تومان (390 تریلیارد تومان) در بلوچستان افتتاح شده اند.که میتوان گفت حتی یک درصد از این پروژه ها اجرایی نشده اند.
و در کنار آن بیش از 100/000 نیروی نظامی در بلوچستان وجود دارد_و از نظر شاخص بیکاری بالای 70 درصد مردم بلوچ بیکار و تحت فقر مطلق زندگی می کنند.در بحث تبعیضات فرهنگی و تاریخی مردم بلوچ از تدریس زبان مادری و زنده نگاه داشت فرهنگ وتاریخ ملی محروم و ممنوع از انجام هر کاری برای زنده نگاهداشتن زبان و تاریخ و هویت خود هستند.
از بعد مذهبی مردم بلوچ بصورت 100درصدی سنی مذهب و این امر با توجه به اینکه حکومت مرکزی شیعه دوازده امامی است تاثیرات بالقوه و خطیری بر زندگی مردم بلوچ گذاشته است.زیرا مذهبی بودن بر رفتار سیاسی حکومت تاثیر گذاشته و تبدیل به بخش بزرگی از مشکلات موجود و فراگیری شده که مردم بلوچ با آن روبرو هستند. در بحث اجتماعی مردم بلوچ چون سایر ملیت های دیگر در ایران از حقوق ملی و برابری عدالت اجتماعی محروم و بعنوان بیگانه و غیرخودی و در درجه ثانیه و ثالثه قرار دارند و از این بابت رنج می برند.
همچنین حق رئیس جمهور شدن_سفیر و یا در مراتب و رواتب نظامی و سیاسی حق انتخاب گزینه و سهمی در ادراه امور کلان کشوری و حتی استانی ندارند.بلوچستان در طول این بیش از 36 سال حتی یک استان دار بومی نداشته است. در بحث مدیریت کلان استانی سهمی برای مردم بلوچ نیست.و در مجموع تمام پرسنل بومی در بلوچستان به 10 درصد می رسد .
در بحث آموزش وپرورش ما بیشترین آمار ترک تحصیل و بیسوادی را داریم و همانگونه که در بالا اشاره کردیم بالای 300/000نفر بازمانده از تحصیل داریم و این جدای از این است که بالغ بر 40 درصد مردم بلوچ بی سواد می باشند.
منابع اقتصادی در بلوچستان برمیگردد برای ملت ما که از شغلهای حکومتی محروم هستند ،به داد و ستدهای مرزی بصورت غیرقانونی،مثل خرید وفروش مواد سوختی،پارچه،واردات برنج و میوه جات ، چای و در بحث مواد مخدر نیز مشکلات جدی نیز وجود دارد که از سوی حکومت مرکزی در جهت رفع این مشکلات که ریشه آنها برمیگردد به بیکاری و فقر هیچ کاری صورت نگرفته است.
از مشاهدات و بازنگری سیاست های حکومت مرکزی چنین برآورد شده که فقر عمدا تزریق می شود تا در نتیجه مردم بلوچ گرفتار در مصایب اقتصادی گردند و از سویی به راههای تجارت غیرقانونی کشیده شوند و بدین ترتیب دو برنامه بلوچ زدایی و سنی زدایی به مرور زمان بدون دخالت تغییرات به زور عملی و اجرا گردد و همچنین سیاست برهم زدن ترکیب جمعیتی با اسکان غیربومیان و واگذاری شغل های حکومتی به آنان برای همیشه به دغدغه بیهوده ای که از بلوچستان و وحشتی که از مردم بلوچ دارند پایان دهند.
بدین علت اینگونه اشاره کردیم که گفتیم از مشاهده برنامه های سیاسی حکومت مرکزی چنین براور میشود و برای رفع مشکلات اقتصادی هیچ تلاشی صورت نگرفته است.آنچه همه می دانیم در این است که عمده مشکل موجود در بلوچستان فقر و بیکاری و تبعیض است و وقتی علت ها مثل روز روشن و بی مثال است در این زمان حکومت های عادل در جهت رفع مشکل سرمایه گذاری تلاش می کنند، اما حکومت جمهوری اسلامی در جهت هر چه بیشتر شدن این بعد از مشکل به حفر و جفر نمودن هر چه عمیق تر شدن آن تلاش کرده است.برای مثال برای رفع محرومیت و فقر و بیکاری همانگونه که گفتیم هیچگونه سرمایه گذاری صورت نگرفته بلکه فقط راههای تجارت های غیرقانونی باز گذاشته شده و در این مسیرها چیزی جزء کشتار روزمره و سیستماتیک مردم بلوچ مشاهده نشده است.یعنی به نوعی فقر با کشتن فقیرمهار میشود.
بعنوان مثال در طی سالهای حکومت جمهوری اسلامی قدرت در بلوچستان در دست غیربومیان است بگونه ای که فقط می توان گفت 10 ردصد از مردم بلوچ از منابع دولتی آنهم در رده های بسیار پایین در آموزش و پروش ،جهاد سازندگی،اداره آب و فاصلاب و برق و..بصورت کارمند و نه مدیر مشغول به کار هستند و هیچ سهمی در سیاست گذاری کلی و حضور در بخشهای اجرایی استان ندارند.
با این حال 90 درصد دیگر از مردم بلوچ عمدتا در تجارت های غیرقانونی گرفتار هستند و تنها بخشی کوچکی از این مردم در واحدهای صنفی تجاری در بازار آزاد با توجه به مشکلات فراوانی که شهرداری واداره اصناف و سایر ارگانها برای این مردم در جهت دریافت جواز کسب می آفرینند مشغول هستند.
برای روشن شدن موضوع به بحث اعدام ها در بلوچستان می پردازیم که قربانیان تجارتهای غیرقانونی و کاذب هستند.در مجموع از بین اعدامهای کل کشور بلوچستان با توجه به جمعیتش در صدر استانهای پرشمار اعدامیان قرار دارد که عمدتا این اعدامها در بحث مواد مخدر ،سرقت های مسلحانه،آدم ربایی و بده بستانهای مالی می باشد.
هم اکنون بیش از بیست هزار زندانی بلوچ در زندانهای مختلف کشور زندانی می باشند و عمده اتهامات آنان در بحث مواد مخدر ،سرقت های مسلحانه و ادم ربایی و اتهامات سیاسی و مذهبی است. آمار کشتار های دولتی در طی این سالها بسیار بالاست و در حال حاضر اسامی بیش از 5000 کشته شده بلوچ جمع آوری شده است و این آمار تنها درصدی از آماری است که رسانه های دولتی و حقوق بشری ارائه داده اند ،آنچه بصورت مخفیانه اعدام و کشته شده اند بسیار در حد بالایی است و با توجه به اینکه بنده در بلوچستان شاهد بر کشتار وترور مردم بلوچ بوده ام و بصورت گذری اشنایی با بخش های آسیب دیده بلوچستان دارم می توان گفت از زمان حکومت جمهوری اسلامی و استارت اعدام و کشتار، پس از سالهای 1362 _اعدام و ترور در بلوچستان روند رو به رشدی داشته تا جاییکه امروز می توان اذعان کرد که بیش از 30 هزار تن توسط نیروهای دولتی کشته شده اند.امید است تا در آینده ای نچندان دور بتوانیم آمار حداقلی را ارئه دهیم.
از نظر سیاسی همانگونه که اشاره کردم ملت بلوچ حق مشارکت و انتخاب در امور سیاسی را ندارند و هرگونه فعالیت سیاسی در بلوچستان ممنوع است و اتهامی که یک فعال سیاسی در بلوچستان با آن روبرو است برابر است با اتهام ضد امنیت ملی و کمترین حکمی که صادر میشود یک بار اعدام است.منظور از یکبار اعدام این است که اگر اعدام نیز مثل حبس ابد دارای رواتب و مراتبی می بود ممکن بود یک فرد سیاسی و یا مخالف نظام در بلوچستان حکم چندین بار اعدام را میگرفت.
با این پیش درآمد گفتاری ما با واقعیت های از موقعیت نظامی،امنیتی ،سیاسی و اقتصادی و نوع حکومت جمهوری اسلامی در این بخش از سرزمین ایران اشنا شدیم.و همانگونه که گفتیم جمهوری اسلامی ادامه دهنده سیاستهای پهلوی در جهت هویت زدایی ملی و مذهبی است و تفاوت چندانی این دو حکومت مرکزی با یکدیگر نداشته اند. ناگفته نماند که اخیرا بحث تجزیه بلوچستان فعلی با حذف نام و تبدیل آن به چهار الی سه استان مجزا می باشد که بدین سان بتوانند مردم بلوچ رادر مقیاس ومساحت های کوچکتر نابود کنند.
و اما منظور از این بحث چیست مختصرا اشاره ای به ان خواهیم داشت.
بحث کلی در این است که ما ملت بلوچ پس از نزدیک به یک قرن که زیر ستم و سرکوب و تحت تبعیض و تحقیر قرار داریم بتوانیم بروی یک سکوی سیاسی قدرتمند قرار بگیریم و با تلاش برای هر چه پربار شدن مبارزات ملی در جهت رسیدن به یک سنگر ملی که ضامن حفاظت از ملت و سرزمین و ره توشه پر امید و امنی برای نسلهای آتی باشد به نتیجه برسیم.و این سکوی قدرتمند چیزی نمی تواند باشد جزء هماهنگی بین افراد و افکار اقشار مختلف مردم بلوچ برای رسیدن به حق خودمختاری در بلوچستان.
و اما چگونه این امر ممکن است:
در وهله اول ما باید ملت بلوچ به اتحاد ملی فکر کنیم در بعد سیاسی٬ ازدخالت و آسیب رسانی در مسائل داخلی ھمدیگر٬ از سم پاشی٬ نیش زدن و گزندگی سیاسی نسبت به ھم دوری جسته و برای حفظ منافع ملی و بقای خودھمکاری مشترک و نزدیکی داشته باشیم. مھم ترین اتحادھا و قراردادھا٬ پیمانھاى درونی یک ملت با خودش است که با خلوص نیت بین ھمه احاد یک جامعه برای رسیدن به یک ھدف و یک خواست مشترک مشخص بسته می شود.
منافع حال٬ وبا چشم اندازى وسيعترو آینده نگری عميق ترمنافع نسل و نسلھای بعدی در آن گنجانده می شود. قرار دادھایی از این قبیل يعنى اتحاد درونی یک ملت ٬ توانايى درك اهميت و حس لذتى عميق از چنين آينده نگرى از يك ملت و فداكارى، آنرا براى نسلهاى آتى به نمايش ميگذارد.
این گونه اتحادھا٬ ھدف را از محدودیت خارج و عمومیت و وسعت می دھند و ھمگانی می کنند. مشکلات را تحلیل و آسانتر می نمایند. کمبودھا را اندیشمندانه و عاقلانه بر طرف می نمایند. نیروھا را سازماندھی و منسجم و قوت می بخشند و راه را برای رسیدن به ھدف ھموارتر می کنند. اتحاد درون يك ملت٬ استوار بر عھد و پیمان نا نوشته اى است که یک ملت و بخصوص یک ملت تحت ستم برای حصول حق و تعیین سرنوشت خود ونسلهاى آتى اش بنا به نيازشديد اثبات وجود و تداوم هستى اش بیش از اندازه به آن اندیشیده و به آن رسیده است.
احاد ملت بلوچ متعلق به ھر قشر اجتماعی که ھستند و نیز با داشتن ھر باوری مذھبی٬ ایدولوژیکی٬ سیاسی و اقتصادی که دارند٬ در شرایط بسا حساس كنونى ضرورت پیش برد مبارزات ملی٬ می توانند در راستاى منافع ملی به عنوان یک ضرورت مبرم تاریخی٬ به توافقھایی برای اتحاد عمل مشترک بر علیه دشمن مشترک برسند.
منافع ملی اھرم و فصل مشتركى قوی است که کلیه طبقات بنیادین تعیین کننده و سایر اقشار اجتماعی بلوچ٬ با افزودن فشار بركفه ترازوى وزنه اتحاد بر یک سر آن٬ دشمن بس سنگین وزن ملت بلوچ در كفه ديگر ترازو را که بر سر ھستی ملت بلوچ لم داده٬ از جا بکنند.
تاریخ و بخصوص تاریخ غمبار اخير ملت بلوچ به شخصیتھا٬ گروه ھا٬ سازمانھا و احزاب بلوچ ثابت کرده است که ھیچ کدام به “تنھایی” نمی توانند دشمن یا دشمنان قوی تر از خود را که با ارگانھای و ابزارهاى سرکوب شان در بلوچستان آنچنان ریشه دوانیده اند كه سالھا گرد و غبار ظالمانه زمانه٬ چهره وحشت زده ناشى از سركوب فيزيكى وخاصاً فرهنگى ملت بلوچ را بتون آرمه کرده است٬ از جا کنند و یا حتى تکانى جدى دھند.
بهره گيرى از اراده جمعى ملت بلوچ درراستاى حق تعیین سر نوشت خودش باعث یگانگی و توانایی غیر قابل انکاری براى تأمين منافع ملی اش خواھد شد که ھر دیکتاتور نظامی مذهبى و يا غيرمذھبی را مجبور به عقب نشينى و قبول آن خواھد کرد. اندیشمندان٬ روشن فکران و شخصیتھای بلوچ٬ گروه ھا٬ سازمانھا و احزاب و افراد بلوچ٬ ٬ مسئله همه ما بازپس گرفتن حقوق ملت بلوچ است٬ ٬ زمان اتحاد در بی اتحادی به پایان رسیده است.
ھمانطور که اشاره کردیم تمامی اقشار جامعه بلوچ به این مھم رسیده اند که با اتحاد و ھمبستگی می توانند در چنین شرایط سخت و بھم پیچیده ای به خواسته ھای بحق و انسانی خود که سالھا منتظر بوده اند٬ برسند. اما کدام مسئله و کدام درجه از اتحاد ما را زودترمتحد و سریعتر به هدف می رساند.
باتوجه به در نظر داشت موقعیت سیاسی و استراتژیکی بلوچستان و بدخواهان و تنگ نظران داخلی و خارجی ما فقظ با یک گزینه برای اتحاد و کار در جهت پیشبرد این هدف روبرو هستیم و ان هم تلاش و اتحاد مبارزه در جهت ایجاد یک حکومت خودگردان در بلوچستان است.
تنها گزینه ای که کفه مبارزه و اتحاد ملت بلوچ را سنگین و دارای تبعات سنگینی هم نیست بحث و تلاش برای ایجاد یک حکومت خودمختار در بلوچستان است.
با توجه به تمامی مصیبتهایی که ما ملت بلوچ با آن روبرو بوده و تحمل کردیم ،این گزینه پایانی برای یک قرن ستم و سرکوبی است که از سوی حکومتهای مرکزی با انها روبرو بوده ایم ، تنها با قرارداد خودمختاری که اشتراکی فقط در پرچم و ارتش و پول واحد است دربقیه امور و آزادیها برای همیشه از سیاست های نابودگرانه حکومت های مرکزی رهایی خواهیم یافت .
امید است در این مقال و مجال توانسته باشیم کمکی به روند مبارزات و بالابردن دانش مبارزاتی کرده باشیم.
به قلم محمود بلوچ_انتشار در عدالت نیوز وابسته به سازمان جیش العدل

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here