محقق: هیمن امینی
هویت ایرانی و عناصر آن:
فهم هویت ایرانی به عنوان یك مقوله تاریخی و غیر ذات گرایانه، نیازمند به رسمیت شناختن گسستهای گفتمان هویت ایرانی است. به عبارت دیگر در دورههای سنتی، مدنیزاسیون متاخر گفتمانهای مختلف بر هویت ایرانی غالب بودهاند. در این بین اما هویت به ویژه در دوره مدرن به مسئله ای مهم تبدیل میشود. تجارب مختلف كشورهای دنیا ناظر براین است كه فرآیند دولت ملت سازی و ملی ت سازی به عنوان یكی از پروسههای همزاد مدرنیته و مدرنیزاسیون حیات جوامع مختلف و من جمله ایران را تحت تاثیر قرار داده است. بررسی تجربه ملت سازی در قسمت اعظم ممالك جهان، نشان میدهد كه غیر از استثنائاتی نظیر سوئیس و غیره، ملت سازی پیامدهای تراژدیكی با خود داشته است و همواره با ارجحیت بخشیدن به اسطورهها، فرهنگ، زبان، مذهب و سبك زندگی یك ملت خاص، به حاشیه رانی و سركوب اسطورهها، فرهنگ، زبان و عناصر هویت ملتهای دیگر پرداخته است. بنابراین مدرنیته علاوه برآنكه دولت- ملتهای[1][1] فعلی را بوجود آورده است. در كارنامه خود، خلق ملتهای بدون دولت[2][2] را نیز به عنوان یك واقعیت یدك میكشد. كُردها[3][3] در این بین در حوزه مطالعات آكادمیك، همواره به عنوان بزرگترین ملت بدون دولت مورد اشاره قرار میگیرند و هویت مدرن كردها، به عنوان ملتی كه سرزمینشان بین چهار كشور تقسیم شده است، متاثر از فرایندهای مدرن ملت سازی در چهار كشور فوق بوده است و چون پویاییهای مدرنیزاسیون در هر یك از كشورهای مختلف شكل و محتوای خاصی داشته است، هویت کوردی نیز متناسب با آن تحول یافته است. فی الواقع داستان هویت کوردی روایت دیالكتیك انكار و مقاومت در این كشورها بوده است. هویت مرجع ملتهای بالا دست در این كشورها، سعی در حاشیه رانی و امحاء هویت کوردی داشته از طرفی دیگر، هویت کوردی در برابر این انكار، از خود مقاومت نشان داده است. در این بین اما شكل گیری دولت ملت مدرن ایران در زمان رژیم پهلوی، فرایندی ناهموار و پر تناقض و درعین حال تراژدیك بوده است. رضاخان با ارائهی گفتمانی باستان گرا و با محوریت زبان و فرهنگ فارسی، سعی در یكسان سازی فرهنگی و حذف عناصر فرهنگی ملتهای دیگر این اقلیم برآمد كه كردها دراین بین سوژه فرآیند فوق الذكر قرار گرفتند. البته قابل ذكر است كه این فرایند از بالا به پایین ملت سازی از جانب یك دستگاه بروكراتیك نظیر دولت پهلوی و با توسل به قوة قهریه، بدون واكنش نبوده و فی المثل در کوردستان، شورشهای پیاپی را به دنبال داشت كه شورش شیخ «عبیدالله شمزینان»، « اسماعیل آقا سمكو»، «ملا خلیل گورهمهری» (رهبر شورشی علیه یكسان سازی لباس و حذف لباس کوردی)، جمهوری کوردستان در مهاباد به رهبری قاضی محمد و …. از آن دستهاند. بنابراین، هویت ایرانی به عنوان یك شكل هژمونیك و تحمیلی از جانب دستگاههای بوركراتیك همواره در برابر خود هویتها و گفتمانهای ضد هژمونیك را داشته است كه سعی در ارائه گفتمانهای بدیل متكثر از هویت ایرانی را در برابر گفتمان یكسان ساز ایرانی داشتهاند.
جنبش کوردستان و گفتمان خاص آن، سعی در بازسازی هویت ملی در ایران و بازنمایی و به رسمیت شناختن همه ملل حاضر در جغرافیای ایران داشته است. این جنبش، آغاز دوران مدرن خود را با ظهور شخصیت استثنایی «قاضی محمد» در هیئت اولین رئیس جمهور جمهوری خودمختار کوردستان و با استقرار جمهوری کوردستان در مهاباد، جشن میگیرد. در این گفتار، سعی میشود بر زندگی و مبارزه ایشان نظری افكنیم.
تركیب عناصر و پیچیدگی و دشواری این تركیب:
در زمان پهلوی، مولفههای هویت ایرانی عبارت بود از باستان گرایی پارسی و زبان فارسی و بعد از انقلاب، ربان فارسی و مذهب تشیع محور هویت ملی ایرانی قرار گرفت. روشن است كه این منظومه هویتی در كشوری كثیر المله، چون ایران، كه زبانها و فرهنگها و مذاهب مختلف را در خود جای داده است، منجر به شكل گیری دیگریهای فرهنگی، زبانی و مذهبی میشود و از به رسمیت شناختن حقوقی، سیاسی و فرهنگی فرهنگهای دیگر، خود داری میكنند. بنابراین جامعه ایران، تحت تاثیر ساختهای سیاسی، حقوقی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه یكسان سازی شده و نه چند فرهنگی است.
اهمیت سودمندی بررسی شخصیتها برای فهم تركیب هویت ایرانی:
شخصیتهای هر ملت و هر هویتی، نشان گر هویت بارز آن ملت هستند و با شناخت شخصیتها، بیشتر، فكر مردمان آن ملت را نسبت به مفاهیم انسانی و اجتماع، اخلاق و سیاست و حقوق انسانی و غیره دریافت. درك شخصیتها، یعنی درك ملتها و در ایران نیز، آنهایی كه به مردم و انسانیت خدمت كردهاند، كم نیستند وبا شناخت آنها و توجه به راه كارها و راهبردهایشان، میتوان مشكلات زیادی را حل كرد . منتها باید این مطلب را در نظر داشته باشیم كه به نقد آنان نیز بپردازیم و صرفاً مداحی نكنیم و بی خود قهرمان سازی و كاریزما سازی نكنیم.
معرفی شخصیت:
«قاضی محمد» (1947-1900م) (1326- 1279 ه ش)، فرزند قاضی علی، نوة قاضی ابوالقاسم است. در مهاباد به دنیا آمده و در همانجا تحصیلات دینی را به پایان رسانده و اجازه علمی(روحانیت) را كسب نموده است. علاوه بر زبان مادری (زبان کوردی)، به زبانهای فارسی و عربی و تركی مسلط بوده و به زبانهای روسی و انگلیسی و فرانسوی نیز آشنایی داشته است. قاضی محمد، سال 1922 تدریس را شروع كرده و در سال 1926 رئیس فرهنگ (آموزش و پرورش) شهرستان مهاباد میشود و برای اولین بار، مدرسه دخترانه در منطقه مُكریان و شهر مهاباد دایر كرد. در سال 1931 به مقام قاضی مكریان و شهر مهاباد رسید. قاضی محمد در سال 1942 با اسم مستعار بینایی، وارد كومه له ی ژ- ك (كومهلهی ژیانهوهی كوردوستان)[4][4] شد كه بعدها به حزب دمكرات کوردستان، تغییر نام یافت و قاضی رهبریت آن را برعهده گرفت. قاضی محمد، در دوم بهمن سال 1324 شمسی (ژانویه 1947)، جمهوری کوردستان را در میدان چوارچرا (چهار چراغ) مهاباد اعلام كرد و بعد از 311 روز حكومت، در یك دادگاه تشریفاتی در شب 31 مارس 1947 برابر با 10 فروردین 1326 در میدان چوارچرا (چهار چراغ) مهاباد، همان جایی كه جمهوری کوردستان را اعلام كرده بود، همراه با حسین سیف قاضی وزیر جنگ جمهوری کوردستان و برادرش صدر قاضی نماینده مهاباد در مجلس شورای ملی ، اعدام شدند (مهزههر ئهحمهد، 2004: 47-48)، (قاضی، 1378: 89-90)، (رهنجبهر و سالح، 1382: 150)، (مستهفا ئهمین، 2005: 79).
سنت:
قاضی محمد یك شخص سنتی هم بود و خودش یكی از اعضای یك خانوادهی مشهور کوردستان بود. قاضی به مردم کوردستان و سنتهایشان علاقهمند بود. و پیشوا[5][5] به زبان کوردی اهمیت فراوان میداد و برای اولین بار دستور داد كه خطبهها و موعظههای مساجد به زبان کوردی باشد. به اعیاد و مراسم باستانی مردم کوردستان و ملل منطقه، همچون نوروز علاقهی وافری داشته است و نوروز 1325 یكی از نوروزهای به یاد ماندنی کوردستان بوده است (هیمن، 1973).
«در دورهی حكومت پیشوا، تعدا 8 مجله و روزنامه به زبان کوردی و همچنین كتابخانه ملی کوردستان، سینما و تئاتر کوردی به وجود آورد و همچنین زبان کوردی، زبان رسمیحكومت شد. در اموزش و پرورش به زبان کوردی تدریس میشد (مستهفا ئهمین، 2005: 186-151)». خود قاضی خیلی مباهات میكرد به اینكه كردها را از اعقاب مادها و مهاباد را به افتخار سرزمین مادها بیان كند و ایشان خود، در اخلاق، پندار و گفتار، زرتشت گونه عمل مینمود.
قاضی محمد، به حدی به روشنفكران و ادبیات و شعر کوردی علاقه داشت كه بیشتر كسانی كه با پیشوا رفت و آمد داشتند و یا در دفتر كارش حضور مییافتند، روشنفكر و نویسنده و شاعر بودند. از جمله «ههژار»، «هیمن»، «قانع»، «عبدالرحمان ذبیحی»، «حسن قزلجی» و غیره كه بعدها به شخصیتهای بزرگ روشنگری، ادبی، سیاسی و اجتماعی تبدیل شدند.
نظام سیاسی:
قاضی محمد خود از خانوادهی معروف و نامیمهاباد بوده است و طبیعتاً نیز در سیاست منطقهی مكریان کوردستان موقعیت خاصی داشته است. «وی در سال 1922 تدریس را شروع و در سال 1926 رئیس آموزش و پرورش شهرستان مهاباد شد و در سال 1931 به عنوان قاضی مهاباد انتخاب شد (مهزههر ئهحمهد، 2004: 48)». «همچنین در سال 1320 با 30 نفر از سران كرد به باكوی آذربایجان دعوت شدند و برای دومین بار نیز در 1324 با 20 تن از سران كرد به باكو دعوت شدند. در سال 1942 به كومهلهی ژ- ك پیوست. قاضی در رژیم ایران، فراری و تحت تعقیب نبود بلكه در نزد حاكمان تهران محترم و با نفوذ بود. در هنگام آشوب ارومیه، ایرانیها تلاش كردند به وسیله وی اوضاع آشفته آنجا را آرامش بخشند. به خاطر همین احترام ویژه خاندان قاضی در مكریان بود كه ابوالقاسم صدر قاضی برادر قاضی محمد به عنوان نماینده مردم مهاباد در دورهی چهاردهم مجلس شورای ملی ، انتخاب شد (مستهفا ئهمین، 2005: 79)». در سال 1322 شمسی، به دعوت شاه و دولت به تهران تشریف بردند و دولت وقت از ایشان برای حفظ و حراست منطقه، تقاضای كمك و مساعدت كردند. در سال 1324 رهبری (ژ- ك) را بر عهده میگیرد كه بعداً آنرا به حزب دمكرات کوردستان تغیر نام داد. در سفر دوم به باكوی آذربایجان شوروی «باقراف» از پیشوا میخواهد كه کوردستان زیر اداره آذربایجان باشد ولی ایشان اعلام میدارد كه اگر اداره آذربایجان باشد، همان بهتر كه زیر سلطهی ایران باشد. «در دوم بهمن 1326 جمهوری کوردستان را در میدان چهار چراغ مهاباد اعلام میدارد و در آن روز در سخنرانیش، بیان میكند كمه مردم كرد، مردمیتنها هستند و سرزمینشان غضب شده است و از ابتدایی ترین حقوق كه عبارت از حق تعین سرنوشت است بی بهرهاند (جلایی پور، 1369)». «كسانی كه فرصتی یافته و با قاضی محمد دیدار كرده بودند، بی اختیار تحت تاثیر شخصیت وی قرار گرفته و به سهولت دریافته بودند كه چرا برای ملی ون همه جاهای کوردستان به «مظهری» بدل شده است. وی مردی بود كوته بالا كه پالتوی نظامیكهنهای به تن داشت. ته ریش داشت، چهره اش تكیده بود و رنگ آن به علت ناراحتی معده، به زردی گراییده بود. نه سیگار میكشید، نه نوشابه الكلی مینوشید و بسیار كم خوراك بود. صدایش نرم و خوش آهنگ، حركاتش آرام و موقر بود. یك انترناسیونالیست بود. به همهی ملتهای جهان، مهر میورزید و چند زبان خارجی میدانست. از جمله روسی،اندكی انگلیسی و اسپرانتو. میز كارش پوشیده از كتابهای دستور زبان و قرائت و آثار ادبی خارجی بود. مردی مینمود سخت معتقد و پشت بند این اعتقاد، شجاعت كم نظیر و از خود گذشتگی بود اما سعهی فكر و نظر و اعتدال تعادلی در این عناصر بوجود آورده بود. دست كم در این مرحله ای كه از آن این عناصر بوجود آورده بود، دست كم در مرحله ای كه از آن سخن میداریم، خواستههایش معتدلاند. خود مختاری كوردستان در چارچوب كشور ایران، آشكارا میگفت كه وی نیز در این نظر كردان، سهیم است كه معتقدند از آنجا كه از لحاظ نژادی، عضو همان شاخهی ایرانی ای هستند كمه فارسها نیز عضو آنند. لذا وی موجبی نمیبیند كه نتوانند همان اتحادی را با هم داشته باشند كه مادها و پارسهای باستان داشته بودند (درك كنیان، 1376: 195-196).
قاضی محمد و حزبش، هم در اساس نامه ژ- ك و هم در پیمان نامهی جمهوری کوردستان با آذربایجان، در هیچ كدام مواضعی را مطرح نكردهاند كه با مواضع دیگر ملتها و ملتهای ایران و منطقه، متضاد باشد بلكه از حق تعین سرنوشت، آموزش زبان مادری، امكانات برابر، استفاده از نیروی خودی و اینكه کوردستان تحت ادارهی كردها باشد و سهم برابر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، فرهنگی و صنعتی كه هیچ كدام با حقوق هیچ ملتی در تضاد نیست. پیشوا در گفت و گو با روزنامهی فارسی زبان شهناز كه در تهران منتشر میشد، چنین میفرماید: «اگر امروز ما با تمام اصراری كه داریم به این شیوه خواهان خود مختاری برای بخشی از کوردستان هستیم اینجاست كه تنها و تنها دولت مركزی مقصر است زیرا كه هیچ كاری در راه بهبود و رونق و وضعیت زندگی در کوردستان انجام نمیدهد. ما با دلسوزی و امید و اشتیاق، تلاش میكنیم تا در راه رشد و پیشرفت گام برداریم (مرادی، 1381: 123)».
«ریچارد روزولت در كتاب شوق آموختن مینویسد، در سفر به مهاباد و ملاقات با قاضی محمد در دفتر كارش، از پوسترهای تبلیغاتی شوروی تعجب كردم. قاضی محمد گفت: كردها ناچارند كمك اجانب را بپذیرند ولی زیر بار سلطهی هیچ كس نخواهند رفت. روزولت میگوید: در مهاباد كاملاًً آزادی برقرار است. در تبریز جز رادیو آذربایجان و شوروی گوش دادن به رادیوهای دیگر مجاز نبود ولی در مهاباد، مردم به رادیو انگلیس و سایر رادیوهای خارجی گوش میدهند و قاضی محمد گفت: در تمام بخشهای كشوری كه تحت كنترل دولت من قرار دارد، مردم در بیان و نگارش آنچه دلخواهشان است آزادند (رهنجبهر و سالح، 1382: 156- 157)».
«جمهوری کوردستان با رضایت جمهوری آذربایجان و شوروی تشكیل نشد و اعلام جمهوری کوردستان از طرف پیشوا به معنای دولت مستقل نبوده است بلكه بیشتر شبیه نظام فدرالی بود (مهدهنی، 1380: 277، 327-328)». قاضی محمد خیلی درگیر سیاست و منافع شخصی نبوده است و خود را به خاطر ملت فدا میكند. وقتی ارتش ایران دوباره میآید، خودش جلو میرود و خود را تسلیم میكند و با اینكه روسها و «ملا مصطفی بارزانی» از او میخواهند كه نرود ولی او مردم را تنها نمیگذارد. «در شانزده دسامبر 1946 قاضی محمد و سیف قاضی و حاجی بابا شیخ و شمار دیگر از سران مهاباد به میاندوآب رفتند تا خود را تسلیم سرلشكر همایونی كنند. پس از گفتگویی بالنسبه گرم با سر لشكر همایونی، قاضی محمد اجازه یافت به مهاباد باز گردد و در آنجا برای آخرین بار ملا مصطفی بارزانی را دید بارزانی به وی التماس كرد با او برود، اما قاضی محمد كه تصمیم گرفته بود برای حمایت از مردمش بماند، از انجام این درخواست سر باز زد (كریس كوچرا، 1377: 124)».
«قاضی محمد در دادگاه نظامیارتش با كمال شهامت و شجاعت از افكار، عقاید و اعمال خود د رمدت حكومت کوردستان و خواستههای بحق مردم كُرد دفاع كرد و تمام تقصیرات اطرافیان و دستاندركاران حكومت کوردستان را بر عهده گرفت و اظهار داشت كه آنها همگی بی تقصیرند، دستورات را من صادر كرده ام و اگر جرمیواقع شده، من بر عهده میگیرم. در دادگاه تجدید نظر نظامی، وقتی دادستان، كردها را كردهای سگ صفت میخواند، قاضی صندلی زیرینش را به طرف دادستان پرتاب میكند و میگوید، شما هم ظالم هستید و مردم را اسیر كرده اید اگر میخواستم از ایران خارج شوم تمام وسایل فرار را در دست داشتم ولی من مثل پیشه وری نیستم كه ملت خود را تنها بگذارم (رهنجبهر و سالح، 1382: 155-156)».
«سرانجام قاضی محمد بعد از 311 روز حكومت، در آذرماه 1325 حكومتش سقوط میكند و در دی ماه 1325 بازداشت و بعد از یك دادگاه تشریفاتی، همراه با صدر قاضی و سیف قاضی در دهم فروردین 1326 اعدام و جان به جان آفرین تسلیم میكند (همدی، 1378)».
اسلام:
«قاضی محمد یك روحانی كورد بود كه موفق شد در سال 1324 شمسی در شهر مهاباد یك جمهوری خود مختار یكساله را بنا نهد كه با خروج ارتش شوروی از شمال ایران، این جمهوری سقوط كرد و او دستگیر و سپس اعدام شد. دربارهی قاضی محمد، انگلتون نویسنده كتاب جمهوری کوردستان چنین مینویسد: «قاضی محمد، فرزند قاضی علی، یكی از مهم ترین و با نفوذ ترین قاضیان روزگار خود و نوهی قاضی قاسم بود. دیگر اقوامش نیز قاضی بودند. مادرش از ایل فیض الله بیگیهای سقز بود. همانگونه كه آن روزگار رسم بود، قاضی را در مكتب خانه گذاشتند تا نزد پدرش درس بخواند. پیش از آنكه از سوی پدر به عنوانن «قاضی» تعیین شود، رئیس ادارهی اوقاف مهاباد گردید (جلایی پور، 1369: 22)».
قاضی محمد یك فرد روحانی مبارز و آگاه بود و در نزد مردم معروف بود. وی یك شخص اسلامیمتعادل بود ولی او به خداوند و دین نیز عشق میورزید. در مراسم اعلام جمهوری کوردستان در 2 بهمن 1324 مقدمهی خود را با نام خدا، استطاعت و شكر و حمد از خداوند آغاز میكند. همچنین در وارد شدن به كوملهی ژ- ك نیز با قرآن سوگند میخورد كه به اهداف كومله، پایبند است و همه كارها را با اسم خداوند شروع میكند و حتی حزب دمكرات، بهترین هدیه را برای پیشوا پس از تقبل ریاست جمهوری، یك جلد قرآن نفیس دانستهاند و به ایشان تقدیم كردهاند. او نیز دو جانماز به حزب تقدیم میدارد و «در این مراسم، قاضی محمد با نهایت تعظیم و تكریم كلام الله مجید را برداشت و فرمودند: امروز برای ملت كرد چیزی از قرآن، عزیزتر و بزرگتر وجود ندارد. هم اینك قرآن مجید را بوسیدم و پذیرفتم و دو تخته جانماز را به حزب تقدیم میدارم. بعد از وی «پاشا آقا غنی خسروی» چنین گفت: قربان، چیزی بزرگتر از قرآن سراغ نداشتیم كه به پیشوای معظم خود هدیه كنیم. ما همگی جان و مال خود را در راه شما فدا خواهیم نمود. همچنین دو تن از اعضای كابینهاش نیز روحانی بودند (رهنجبهر و سالح، 1382: 149-151)».
اجرای قوانین شرعی و قانون مجازاتها در جمهوری کوردستان نیز حاكی از التزام وی به اسلام دارد.
مدرنیته:
«قاضی محمد با اینكه فردی روحانی، سنتی و سیاسی جلوه مینمود ولی شخصی مدرن بوده است و اگر به اقدامات انجام شده در عصر وی نگاه كنیم، همهی شواهد حاكی از مدرن بودن وی است. برای مثال، تاسیس اولین مدرسه دخترانه در زمانی كه رئیس فرهنگ مهاباد بود. تاسیس اولین اتحادیه زنان کوردستان در 15 مارس 1946 (24 اسفند 1324) (مجاب، 1381: 94)».
«اهتمام فراوان به چاپخانه و انتشار روزنامه و تاسیس كتابخانه ملی و سینمای کوردستان و تئاتر و مصوبات بازرگانی و همچنین نیروی ارتش کوردستان، كار سازمانی، اهتمام فراوان به آموزش و پرورش و بعلاوه، طبق قوانین و حقوق بشر رفتار كردن. مثلاً برای 40 خانواده یهودی در مهاباد، مدرسه مخصوص آنها را دایر كرد. همچنین احداث رادیو کوردستان در 10 اردیبهشت 1325 و پیمان اتحاد كرد و آذری و رعایت حقوق یكدیگر. اهتمام زیاد به نوآوری داشت و در زمان او 40 دانشجوی كرد برای فراگیری علوم به شوروی اعزام شدند كه بعدها خدمات شایانی به ملت كرد و انسانیت كردند (مستهفا ئهمین، 2005: 151-186)». «برای اولین بار در دورهی حكومت کوردستان مجله مخصوص كودكان به زبان کوردی و با اسم «گروگال[6][6]» و «مندالانی كورد[7][7]» منتشر شد (داول، 1380:414)». پیشوا خود بیش از حد بر آموزش زبانهای زنده جهان تاكید داشت و خود نیز به ملتهای جهان عشق میورزید و از تعصب كور كورانه و بی دلیل خود داری میكرد و از نظر او انسانها هیچ فرقی با هم نداشتند و باید از نظر حقوقی و امكانات نیز با هم برابر و برادر باشند و این مطلب از سخنرانیاش در روز اعلام جمهوری کوردستان پیداست. ایشان از سیستم اجتماعی مدرن و دولت مردمی دفاع میكرد و در تمام 311 روز حكومت وی، تنها یك نفر در حیطه حكومت وی كشته میشود آن هم فئودالی به دست كشاورزان بوده است. «قاضی محمد علاقه بسیار شدیدی به مطالعه داشتند و در مسافرتهایی كه میرفتند، مهم ترین چیزی كه میخریدند كتاب بود. وی كتابخانهی بزرگی داشت كه در آن انواع كتابهای عربی، فارسی، کوردی، انگلیسی و روسی یافت میشد. به غیر از زبان کوردی، عربی، فارسی، روسی، انگلیسی و فرانسه نیز میدانست و علاقهی شدیدی به آگاهی از اوضاع و احوال روزگار داشت و روزنامههای ایران را مطالعه میكردند. در مسافرت به تهران و تبریز، كت و شلوار سادهای به تن میكردند و در تمام كارهای عام المنفعه حكومتی کوردستان شركت داشتند. از بودجهی حكومت کوردستان هیچ استفاده نبرد بلكه فقط از درآمد شخصی خود خرج میكرد. او بسیار صبور و آرام بود و به نظرات و پیشنهادات اطرافیان به دقت گوش میكرد و نظرات خود را بر مردم تحمیل نمینمود ولی چون مردم اطرافش به درایت، كاردانی، صداقت و صمیمیت ایشان نسبت به خود ایمان داشتند، پیشنهادات و دستوراتش را با دل و جان پذیرا بودند. قاضی محمد به مسئله آموزش و پرورش بسیار اهمیت میداد و به مدارس سركشی میكرد و به پیشرفت دروس تحصیلی كاملاً علاقمند بودند. دستور داده بودند كه برای تمام دانش آموزان لباس فُرم تهیه شود كه بچههای فقیر احساس كمبود نكنند (رهنجبهر و سالح، 1382: 155-156)».
وجود عناصر با هم:
شخصیت قاضی محمد هر چهار عنصر را با هم داراست. او باوجود اینكه شخصی سنتی است و به آداب و رسوم خود و ملتش معتقد است و یك روحانی مسلمان نیز است و همزمان نیز در نظام سیاسی و سیاست نقش ایفاء میكند، شخصی مدرن نیز است و از تجدد به نفع ملت و انسانیت دفاع میكند. مثلاً در جامعه سنتی آن زمان مدرسه دخترانه و بعداً اتحادیه زنان راهاندازی میكند. وی توانسته است هر چهار نقش را به شیوهای اعتدال گونه در بر داشته باشد و در هیچ كدام افراط و تفریط نكند و هیچ كدام را به خاطر دیگری رها نكند بلكه تلفیقی از آنها بوجود آورده است.
نقد:
همانطور كه در ابتدای بحث اشاره شد، نباید هویت را محدود و سیاسی نگریم و متاسفانه در ایران و بسیاری دیگر از كشورهای جهان، همه چیز سیاسی شده است و ما حتی اگر یك بازرگان و هنرمند و زن شهیر و روشنفكر و غیره نیز انتخاب كنیم، باز هم پای سیاست به میان میآید و این خود انكار واقعیتها است و هویت نباید صرفاً سیاسی باشد هرچند در دنیای امروز، هویت نیز خود معنای سیاسی دارد.
نتیجه گیری:
پیشوا قاضی محمد در دورهای زندگی میكرد كه ظلم و جور رضاخان و بعدها پسرش پابرجا بود و همچنین كشورهای استعمارگر انگلیس و روس نیز ایران را اشغال كرده بودند. با اینكه روس و انگلیس ایران را به بیگار گرفته و منافع ایران را به یغما میبردند، دولت ایران نیز مشغول به وجود آوردن ملتی واحد و یكسان با یك زبان بود و مشغول ملتی یكپارچه بود و دیگر ملتهای خود را تحقیر میكرد و این مسئله در کوردستان شاید از همه جای دیگر ایران جلوهگرتر مینمود.
قاضی محمد خود فرزند آن دوره است و نسبت به آن دوره حداقل توانی كه داشت از پلورالیسم فرهنگی و ملی برای ایرانی آباد، با حقوق برابر در همه زمینهها، از هر لحاظ كوشش كرده است.
فهرست منابع:
جلایی پور، حمید رضا (1369) قاضی محمد، تهران: انتشارات امیر كبیر
داول، مك (1380) تاریخ معاصر كُرد، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران: انتشارات پانیذ
رهنجبهر، ئهحمهد محهممهد ئهمین و بهدرهدین سالح (1382) محاكمات و دفاعیات قاضی محمد مهاباد در دادگاه نظامیشاه (1947-1946)، ترجمه احمد محمدی، سقز: انتشارات محمدی
قاضی، فتاح (1378) تاریخچه خانوادهی قاضی در ولایت مكری، تبریز: انتشارات دانشگاه تبریز
كنیان، درك (1376) كردها و کوردستان، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران: انتشارات نگاه، چاپ دوم
كوچرا، كریس (1377) جنبش ملی كرد، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران: انتشارات نگاه، چاپ دوم
مرادی، گل مراد (1381) جمهوری کوردستان، مجله راوه، تهران: شماره 2، بهار
مجاب، شهزاد (1383) زنان در جمهوری کوردستان، مجله نویسا، تهران: شماره 1
مستهفا ئهمین، نوشیروان (2005) حكومت کوردستان، ترجمه سمایل بختیاری، کوردستان، سلیمانیه: انتشارات بنكهی ژین
- مهدهنی، حوسین (1380) كوردوستان و ستراتژی دهولهتان،به رگی2 ،کوردستان، ههولیر: انتشارات وهزارهتی روشهنبیری
مهزههر ئهحمهد، كمال (2004) خهباتی رزگاری خوازی كورد و ئازهر له ئیران، ترجمه ئازاد عوبید سالح، کوردستان، ههولیر: انتشارات ئاراس
همدی. و (1378) كرد و کوردستان در اسناد محرمانه بریتانیا، ترجمه بهزاد خوشحالی، تهران
هیمن (1973) تاریك و روون، كوردوستان: بنكهی پیشهوا