چگونه ایران پناهجویان افغان را برای جنگیدن در جنگ اسد به خدمت گرفت؟

0
1696

ترجمه مقاله نشریه نیویورک تایمز آمریکا به قلم علی لطیفی، خبرنگار در کابل

«جنگ و فقر افغان‌ها را در سرتاسر زمین همچون قطعات ترکش پراکنده کرده است. افغان‌های حاضر در اردوگاه‌های پناهندگان در پاکستان و ایران و یا به عنوان کارگر در کشورهای حاشیه خلیج فارس بر میلیون‌ها تن بالغ شده‌اند. مهاجرت همچنان ادامه دارد. در چند سال گذشته جغرافیای مرگبار جدیدی برای افغان‌های متفرق پهن شده است: میدان‌های نبرد سوریه‌ی رئیس‌جمور بشار اسد.
دو سال پیش، عبدالامین ۱۹ ساله خانه‌اش را در دره فُلادی در بامیان، یکی از فقیرترین استان‌های افغانستان، ترک کرد تا در ایران کار پیدا کند. دو میلیون افغان‌ بدون مجوز و یک میلیون افغان‌ با وضعیت پناهجو در ایران هستند. خواهر و شوهر خواهر او در اصفهان زندگی می‌کردند. او امیدوار بود تا زندگی تهیدستانه‌اش در بامیان را که مبتنی بر کشاورزی ابتدایی بود بهبود ببخشد. دو سوم جمعیت استان بامیان با کمتر از ۲۵ دلار در ماه زندگی می‌کنند. فقر شدید و نبود فرصت، هزاران افغان‌ جوان را مجبور به سفر غیر قانونی از بامیان به ایران برای جست‌وجو به دنبال کار می‌کند. بسیاری مانند امین در نهایت به جنگیدن در نبرد دیگران مشغول می‌شوند. امین توانست دستمزد ناچیزی، حدود ۲۰۰ دلار در ماه، از راه کارگری ساختمان در اصفهان دست و پا کند. سال گذشته، او با استفاده از پس‌انداز اندکی که داشت با گروهی از هموطنان افغان‌ پناهجوی خود به عراق و سفر زیارت کربلا رفت، جایی که حسین بن علی نوه‌ی محمد پیامبر اسلام در سال ۶۸۰ پس از میلاد کشته شد.

آقای امین با شعف معنوی زیارت به ایران برگشت اما نتوانست تا سه ماه در آنجا کاری پیدا کند. آقای امین، همان طور که در مورد پناهجوهای افغان‌ در ایران معمول است، مورد تحقیر و تبعیض قرار گرفت. او با ترس دائمی از اخراج [از ایران] زندگی می‌کرد. او می‌گفت: «ایران کشور ما نیست. متعلق به غریبه‌ها است. شما یا باید رنج بکشید و سعی کنید پولی دربیاورید یا این که می‌میرید.» زمستان گذشته مقامات ایرانی پیشنهادی را به امین ارائه کردند. او می‌توانست وضعیت قانونی در ایران پیدا کند و از ترس اخراج رهایی پیدا کند. مقامات ایرانی به او پیشنهاد پروانه اقامت ۱۰ ساله و ۸۰۰ دلار در ماه دادند به شرطی که او برای «دفاع از حرم زینب»، یکی از نوادگان پیامبر اسلام، به سوریه برود.
حول و حوش سال ۲۰۱۳ که ارتش اسد در حال باختن قلمرو به شورشیان بود، ایران میلیاردها دلار کمک مالی روانه سوریه کرد، جنگجویان حزب‌الله را به میدان آورد و شروع کرد به پرورش شبه‌نظامیان شیعه از عراق، افغانستان، پاکستان و جاهای دیگری که جمعیت قابل توجه شیعه داشتند. ایران واقعا می‌خواهد که از حرم‌های مهم شیعه در دمشق، حلب و رقه حفاظت کند، اما استفاده از شبه‌نظامیان خارجی شیعه در جنگ سوریه تنها عامل دیگری بود در جنگی بزرگ‌تر برای کنترل و نفوذ در خاورمیانه که به دست قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هدایت می‌شود.

رابطه میان ایران و سوریه به حمایت سوریه از ایران در طول جنگ ایران و عراق باز می‌گردد. به علاوه هر دو کشور در دشمنی با اسرائیل اشتراک دارند و سوریه محور اساسی عبور و مرور بین ایران و حزب‌الله در لبنان است. بیشتر اندوخته سلاح‌های حزب‌الله به دست ایران از طریق سوریه ارسال شده‌ است. تسلط اسد بر سوریه به تهران اجازه می‌دهد تا حزب‌الله را بازتجهیز و در جهت ساختن پلی ارتباطی با دریای مدیترانه عمل کند.
ایران چند ماه پس از آن که از حزب‌الله خواست تا به جنگ در سوریه در کنار نیروهای بشار اسد بپیوندد، پرورش دیگر شبه‌نظامیان شیعه را آغاز کرد. لشکر (سابقا تیپ) فاطمیون، گروهی از شبه‌نظامیان متشکل از پناهندگان افغان‌، حدود اوایل سال ۲۰۱۴ تشکیل شد و به دست سپاه پاسداران و سربازان کهنه‌کار حزب‌الله آموزش دیدند. تعداد نیروهای آن‌ها بین ۸۰۰۰ تا ۱۴۰۰۰ نفر تخمین زده می‌شود. مقامات ایرانی مدعی هستند که جنگجویان فاطمیون نیروهایی داوطلب هستند.

اولین عضوگیری‌های لشکر فاطمیون در ابتدا شیعه‌های هزاره افغان‌ بودند که پس از اشغال افغانستان به دست شوروی، پس از جنگ داخلی در اوایل دهه ۱۹۹۰ و حکومت طالبان متعاقب آن، در ایران ساکن شدند. در این عضوگیری ایران از هزاره‌‌ها پژواکی است از اقدام مشابه پاکستان — میزبان بزرگ دیگر پناهجوهای افغان‌ — که پناهجوهای پشتون سنی مذهب افغان‌ و فرزندانشان را برای تشکیل طالبان در اوایل دهه ۱۹۹۰ به خدمت گرفت.

در چند سال گذشته، ایرانی‌ها عضوگیری‌شان را به مهاجران افغان‌ بدون مجوز، مانند آقای امین که اخیرا از افغانستان به دنبال فرصت‌های معیشتی بهتر به ایران آمده، بسط داده‌اند. جدای از اضطراب معیشتی و وضعیت متزلزل قانونی این پناهجوها، ایرانی‌ها از ایمان دینی پناهجوهای افغان‌ به مذهب شیعه برای به خدمت گرفتن آن‌ها جهت جنگیدن برای رژیم اسد در سوریه بهره جسته‌اند.
پروپاگاند ایرانی جنگ سوریه را به این پناهندگان در قالب یک مجاهدت شیعی برای دفاع و حفاظت از مذهب شیعه و اماکن مقدس آن ارائه داده است. به گفته احمد شجاع، پژوهشگر سابق دیدبان حقوق بشر: «این جنگجویان تقریبا هیچ اطلاعاتی درباره بستر امنیتی-سیاسی که در حال وارد شدن به آن هستند ندارند. آن‌ها زبان عربی نمی‌دانند، بیشتر آن‌ها هیچ گاه از افغانستان یا ایران آن طرف‌تر نرفته‌اند، بسیاری بی‌سوادند، اکثرا شیعیان معتقدی هستند.»
آقای امین، برای مثال باور داشت که جنگ سوریه حاصل دعوایی میان گروه جهادی جبهه النصره (که به طور رسمی در سال ۲۰۱۲ تاسیس شد) و بشار اسد بود. به او باورانده شده بود که جنگ پس از آن شروع شد که رهبر النصره (کسی که به گفته او با بشار اسد مرتبط بود) می‌خواست فروشگاهی را بر روی یک مسجد بنا کند. آقای اسد که یک علوی است به دفاع از آن مسجد و حفاظت از همه اماکن مذهبی در کشور، به خصوص حرم‌های شیعی، شتافت. در روایت آقای امین، جبهه النصره نیز به نوبه خود برای سرنگونی بشار اسد و تخریب حرم‌ها فراخوان داد.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جنگجویان حزب‌الله آقای امین و اعضای افغان‌ لشکر فاطمیون را به مدت یک ماه جهت استفاده از اسلحه و حرکات تاکتیکی تحت آموزش قرار دادند. برخی به عنوان تک‌‌تیرانداز آموزش دیدند و برخی دیگر برای جنگ تانک‌ها. پس از آموزش آن‌ها را به سوریه و خطوط مقدم در دمشق و حلب منتقل کردند.
ایرانیان و نیروهای بشار اسد از اعضای افغان‌ به عنوان موج اول در خط حمله انسانی استفاده کردند. آقای امین به خاطر می‌آورد که: «ما در هر عملیاتی اولین نفرات بودیم.» چند خاطره کوتاه از جنگجویان فعلی و سابق افغان‌ در سوریه که بر روی اپ تلگرام پخش شد و آقای شجاع آن‌ها را بررسی کرده، نقل می‌کنند که چطور افغان‌‌ها برای جنگیدن در دشوارترین رزم‌ها گسیل می‌شدند و درباره تلفات سنگین میان جنگجویان افغان‌ و پیروزی نهایی پس از چندین هجوم سخن می‌گویند.
افغان‌‌ها در دمشق، حما، لاذقیه، دیر الزور، حمص، پالمیرا و حلب جنگیده‌اند. در ماه نوامبر و دسامبر، آقای امین در حلب استقرار داده شد، جایی که لشکر فاطمیون وظیفه کمک به ارتش سوریه برای بازپس‌گیری بخش شرقی شهر را از گروه‌های معارض به عهده داشت. او و صدها افغان‌ جوان دیگر تحت فرمان سپاه پاسداران می‌جنگیدند.
شبه‌نظامیان شیعه خارجی نقشی حیاتی در حمایت از رژیم بشار اسد ایفا کردند و نیروی زمینی‌ای را فراهم کردند که در جنگ تعیین کننده‌ی حلب کلیدی بودند. پیروزی در حلب جریان را به نفع اسد و ایران تغییر داد، تا جایی که به گفته جاشوا لندیس، کارشناس سوریه، آن را به «مستحکم ساختن این هلال امنیتی ایرانی که از لبنان تا ایران کشیده شده» نزدیک‌تر کرد.

صدها افغان‌ حین پیکار در جنگ بشار اسد و ایران در سوریه کشته شدند. اجساد جنگجویان افغان‌ کشته شده، پیش از خاک‌سپاری در خیابان‌های تهران و قم طی مراسم‌هایی با تفصیل فراوان تشییع می‌شدند. آیت الله خامنه‌ای، رهبر ایران، و سردار سلیمانی به دیدار خانواده‌های شبه‌نظامیان افغان‌ کشته شده در سوریه رفته و بابت از خودگذشتگی‌هایی فرزندان آن‌ها که در دفاع از حرم‌های مقدس و اسلام انجام دادند ابراز قدردانی کرده‌اند.
در ماه ژانویه من با با مرتضی، افغان‌ ۲۱ ساله، در اردوگاه پناهندگان فرودگاه الینیکو در آتن دیدار کردم. مرتضی در قم زندگی کرده بود و ادعا می‌کرد که قبرهای صدها افغان‌ را که در سوریه کشته شده بودند در قم دیده بود. او می‌گفت: «آن‌ها هیچ‌گاه جنگجویان ایرانی کشته شده در سوریه را به نمایش نمی‌گذارند، فقط افغان‌‌ها را. این روش آن‌ها است تا مردم ایران را متقاعد کنند که این تنها افغان‌‌ها هستند که در سوریه کشته می‌شوند، نه ایرانی‌ها.»
در ژوئن ۲۰۱۶، هیثم مالح، یکی از رهبران مخالفان سوری، نامه‌ای را خطاب به اشرف غنی رییس جمهور افغانستان نوشت و درخواست کرد تا جلوی ورود جنگجویان افغان‌ به سوریه را بگیرد. مرگ افغان‌‌ها در جنگ بشار اسد برخی از روحانیون افغان‌ را واداشته است تا علیه استراتژی ایران سخن برانند. حتی گلبدین حکمتیار، جنگ‌سالاری که به تازگی پیمان صلحی را با دولت افغانستان امضا کرده، در بازگشت به کابل در این باره صحبت کرد. برخی از برآوردها تعداد کشته‌های افغان‌ در سوریه را حدود ۶۰۰ نفر تخمین می‌زنند. آقای امین گفت که ۱۵ نفر از دوستان او در سوریه کشته شده‌اند.
آقای امین پس از آن که در حلب زخمی شد، دو ماه پیش با دریافت پروانه اقامت ۱۰ ساله در ایران و قول یک خانه در ایران یا در «سوریه‌ی پس از جنگ» (اگر می‌خواست در آنجا زندگی کند) به بامیان بازگشت. اکثریت افغان‌‌هایی که همراه او در سوریه جنگیدند در ایران باقی مانده‌اند. او از طریق اپلیکیشن تلگرام با آن‌ها در تماس است.

بامیان همچنان به دور از جنگ و فقیر باقی مانده است؛‌ جاده‌هایی که به این استان منتهی می‌شوند هنوز خطرناک هستند. آقای امین به زندگی گذشته خود که کشاورزی ابتدایی بود بازگشته است. او به من گفت: «من برگشتم چون می‌خواستم ببینم اوضاع چطور پیش می‌رود. اگر اوضاع در اینجا خوب باشد همین‌جا می‌مانم. اگر بدتر شود آن وقت به ایران برمی‌گردم، اما الان دیگر لازم نیست که نگران اخراج شدن از ایران باشم.»
منبع: نیویورک تایمز، ۳۰ ژوئن ۲۰۱۷

این مقاله بنا به اهمیت موضوع، از “گزارش جنگ در سوریه و عراق” اخذ شده است.

نظرات