مقاومت مدنی ، ناسیونالیزم و دموکراسی

0
1639
هیما صوفی

با پیشرفت و تکامل فکری انسان در طول تاریخ هموارە در پی افکارنوین فسلفی و  نگرشی در راستای حل مشکلات و معضلات جامعە خود و در ابعاد بزرگتر سعی در بهینە سازی تمدن بشریت بر مبنای افکاری اومانیستی بودە است ، کما اینکە این افکار در بسیاری از برهەهای زمانی مستلزم نیاز جوامع بشری بودە و در قالب پیشرفتهای علمی ، مدرنیتە و تکنولوژی بازتاب سیاسی و اجتماعی خود را ، فرایندی اجتناب ناپذیر بر همگان تحمیل نمودە است ، انچە در این ضمینە حائز اهمیت و قابل تامل میباشد ، روند و چگونگی شکل گیری این دستاورد بشری میباشد کە ان را در بسیاری از نقاط جهان همچون یونان باستان و تمدن بین النهرین میتوان لمس نمود،،،،،،،

باگذشت زمان و شکل گرفتن دولتها و چگونگی سیاست و بینش انان جهت زمامداری امور مملکتی و حکومتی ، همزمان با سیر تکاملی افکار بشر و هویدا شدن مفاهیمی همچون دموکراسی ، پلورالیزم ، لیبرالیزم ،،،، دولتهای خودکامە را مجاب بە برخورد و زد وبندهای سیاسی در راستای حفظ سلطە خود مینمود ، از طرفی دیگر مطالبات و خواستهای جامعە را در قالب مخالفین حکومتها قرار میداد کە سیاستمداران و نوع رفتار و برخورد انان با مطالبات مردمی را بە چالش میکشید و باید راهکاری مناسب جهت حل و فصل این کارزار فکری،سیاسی اندیشید،

در تاریخ معاصر ، رنسانس در جامعە اروپا نقطە عطفی مهم در تاریخ حیات بشر بودە و توانست بسیاری از مشکلات سیاسی و اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی را همسو با مطالبات مردمی حل نماید این فرایند حاصل تفکر و پیشرفت اجتماعاتی در اروپا بودە کە شاهد انقلابی فکری و مفاهیم فلسفی و سیاسی گستردە در ان بودە ایم ،،

انچە مسلم است انسان با بهرە گرفتن از ابزاری کاربردی و بنیادین همچون ناسیونالیزم توانستە زیر بناهای موحد وملی را با استفادە از دموکراسی تفاهمی و توافقی در قالب دولتهای دموکراتیک برپا نمایند هرچند این دستاورد مهم ، بهای سنگینی بە جامعە در گذشتەای کە تاریک و پر از چالش و سرگردانی و اوج اقتدار کلیسا بودە است تحمیل کردە اما توانست موانع و مشکلات را پشت سر گذاشتە و بە انچە مطلوب جامعە بشری بودە برسد ، اما این پایان کار نبودە ونیست ، انسان کە مدرنیتە و تکنولوژی را بستری مساعد برای گذار از مشکلات روزمرە زندگی و خواستهای خود میداند هموارە سیر تکاملی و بهترینها را ایدەال و مبنای زندگی اجتماعی قرار دادە است بر همین اساس تاریخ بشر شاهد نوعی دیگر از مبارزات بودە کە انرا مبارزات مدنی نامیدەاند ، مبارزاتی بر پایەی پرهیز از خشونت در شکل سندیکا و سازمانهایی کە سعی در ابراز بعضا انزجار از حکومت ها یا استقامت و پایداری در برابر انچە کە حق خود میداند ، یافراتر از این سرنگونی حکومت یا تغییر رفتار و مجبور کردن سران سیاسی بە پذیرش خواست انان کە  اقشار جامعە را نیز همسو با این نوع مبارزە سوق میدهد …. در این نوع از مبارزات همە طیفهای جامعە و اقشار گوناگون باحفظ منافع ملی کە همانا ملی گرایی بودە هرگز در طول مبارزات خود حتی درصورت انقلاب و یا تغییر رژیم هویت و ماهیت ملی گرایانە خود را مبتنی بر افکار ناسیونالیستی نە تنها از دست ندادە بلکە از گذشتە بیشتر بە این مهم اهتمام ورزیدە چون اساس و شیرازە کار همین نوع نگرش بودە و هست ،،از طرفی دیگر در جوامع پیشرفتە و دموکراتیک ، دموکراسی اجازە حرکتهای خود جوش یا سازماندهی شدەی مدنی را دادە است و در این حالت مشکل و برخورد قانونی ،فیزیکی با این تودە عظیم مردمی نخواهد داشت کماینکە در دول اروپایی بە انواع اشکال شاهد این ازادی و دموکراسی مردمی هستیم کە با استفادە از انواع ابزار همچون ، اعتراظات خیابانی فراگیر ، اعتصاب ، میدیا ، تکنولوژی و فضای مجازی بە صورت فراگیر سعی در ایجاد فضایی جهت اثبات موجودیت و خواستهای خود میباشند کە غالبا نتیجە ان مثبت ارزیابی شدەاست، با این تفاسیر نگاهی اجمالی بە حرکتهای مدنی در کوردستان و بازتاب و چگونگی فعالیت انان و تعریفات ملزومە میپردازیم،

کوردستان اجتماعی با افکاری نسبتا سنتی و کلاسیک و با اصراربر حفظ اداب و سنن نیاکان خود تاکنون با وجود همە اشغالگریهای حکومتهای خودکامە و دیکتاتور توانستە ماهیت و اصالت خود را حفظ نماید، ملت کوردستان هموارە کوشیدەاست کە حقوق ملی خود را با بکارگیری انواع مبارزات سیاسی و نظامی و بعضا حداقل حقوق خود بدست اورد ، باتوجە بە نوع سیاست و رفتار حکومتهای مزدور حاکم و بازتاب ان در ابعاد گوناگون میتوان مبارزات مدنی در کوردستان را تعریف نمودە و بر چگونگی اشکال ان اهتمام بورزیم.

انچە در  دە سال اخیر در کوردستان اتفاق افتادە و همگان شاهد ان بودە وهستیم هرگز مبارزات مدنی نبودە بلکە خلق کوردستان مقاومت مدنی را سنگر دفاع از حقوق انسانی و ملی خود برگزیدەاند ، انچە در این باب حائز اهمیت میباشد اینست مقاومت مدنی در کوردستان توانستە تمام ممنوعیت ها و خط قرمزهای رژیم را یکی پس از دیگری برتابد و مقاومت را بە اوج خود برسانند . اما نقطە مبهم این مقاومت ، نااگاهی سیاسی از خواستهای ناسیونالیستی و دموکراتیک میباشد کە متاسفانە عللی فراوان را میتوان در این معضل ملی در جامعە کوردستان برشمرد کە ضمینە را برای ناهمگون بودن و یکدست نبودن جامعە مهیا نمودە است، مقاومت مدنی کوردستان خود جوش و یاسازمان یافتە نیاز مبرم بە رهبری و تقویت بر مبنای ملی گرایانە دارد و باید در این راستا قشر فرهیختە و روشنفکر جامعە تمام سعی خود را جهت اگاه سازی و سازماندهی اقشار گوناگون جامعە بکارگیرد تا بتوانیم همسو و همزمان با این مقاومت ، انقلابی فکری در جامعە کوردستان برپا نمائیم ، هموارە در کوردستان مقاومت سکانسهایی از نوع حرکت و خواست انان را بە رخ میکشد اما نتوانستە حامل پیامی ملی و یکدست بر مبنای تعاریف ناسیونالیسم باشد چە بسا در این نابسامانی فری و اجتماعی با پتانسیل عظیم تودەهای مردمی از همە طیفها و اقشار جامعە خود را مکلف و موظف بە حرکتهایی با این ابحاد بدانند اما همچنان کە قبلا نیز اشارە شد فقدان این ایدئولوژی نجات بخش باعث شدە کە نتوان در این راستا گامی موثر جهت پیشبرد اهداف و نزدیک شدن بەارمانهای خود برداشت، نقطە قابل تامل و بسیار حائز اهمیت دیگر خلل دموکراسی میباشد کە جامعە کوردستان اشغال شدە هرگز نتوانستە این واژە فراگیر و جهانی را در کوردستانی ئازاد تمرین و بە رخ بکشد ، در این اوضاع نابسمان سیاسی و اقتصادی و جامعەای ازهم گسیختە نمیتوان انتظار معجزە داشت و زمان اساسیترین وسیلە جهت مسلط شدن بە اوضاع و هدایتی خردمندانە میباشد ، پس در حقیقت وجە اول مقاومت مدنی در کوردستان ، تعاریف و بکار گیری درست مفاهیم ناسیونالیستی و  پراکتیزە کردن ان میباشد و در مرحلە گذار بە دموکراسی باید با انقلابی فکری و فراگیر در کوردستان مقاومت مدنی و نافرمانیهای مدنی کوردستان را در راستای نزدیک شدن بە استراتژی معین بر مبنای دو اصل ناسیونالیزم و دموکراسی بر حامعە مستعد کوردستان تحمیل کرد تابتوان از مهمترین ابزار حیات بشر یعنی زمان نهایت استفادە را نمودە و مبارزات مدنی را در انواع اشکال تعریف شدە بە اوج خواستهای معقول خود برسانیم.

نظرات