مستندهای تبلیغاتی در انتخابات ریاست جمهوری

0
2201
جمشید بهرامی

نگارنده: جمشید بهرامی

 اشاره:
نگارنده به عنوان یکی از کسانی که معتقد به تحریم انتخابات ریاست جمهوری ایران است، هدفی جز از آگاهی بخشی به مخاطب را دنبال نمی‌کند. مستند تبلیغاتی به عنوان یک ابزار تهییج و مستندساز به عنوان خالق اثر بیشتر در حاشیه انتخابات دیده می‌شوند اگرچه مستندساز و اثرش در متن واقعیت کارنوال انتخاباتی، نقش اساسی و تاثیرگذار ایفا می‌کنند. به دلیل حاکم بودن یک فضای کاملا احساسی در دو سوی انتخابات(یعنی هم تحریم و هم مشارکت) نقش مستندهای تبلیغاتی و مستندسازان جدی گرفته نمی شود.
زوم کردن بر روی مقوله‌ی مهمی با عنوان مستند در انتخابات ریاست جمهوری تا حدودی واقعیتهای پشت پرده دوربین و تریبونهای سانسور شده را برای مخاطب عیان خواهد کرد. انتخاب فیلمساز از سوی کاندیداها به نوعی اشاره به جناح مطبوع فیلمساز است و از سوی دیگری دانستن اینکە چه کسانی و با چه هدفی از سوی دو جناح حاکمیت به امر مستندسازی در انتخابات گمارده می‌شوند بحثی جدال‌برانگیز است و هر کدام از دو سوی انتخابات تحلیلی متفاوت در این مورد خواهند داشت.
نگارنده کوشیده است با ارائه مقدمه‌ای از مستند و کارکردهای آن به گذشته نقبی بزند و کارکرد این مهم را در دورانهای انتخاباتی جمهوری اسلامی با اشاره به پیشینه فیلمسازها به اختصار بررسی کند، و در نهایت با شناساندن فیلمساز و مستندهای تبلیغاتی، بیشتر بتواند به یاری مخاطب بشتابد تا از فضای احساسی فاصله بگیرد و به واقعیت هر کدام از کاراکترهای انتخاباتی به عنوان نامزدها و همچنین واقعیت نمایش انتخابات بیشتر پی ببرد.
آنچه که عیان است، این است که انتخابات ریاست جمهوری عرصه جدال دو جناح حاکم در جمهوری اسلامی بر سر تصاحب و تقسیم قدرت بوده و از این رهگذر مستند تبلیغاتی کاندیداها به جنگ جناح مقابل خواهند رفت و سهوا یا عمدا جهت تحریک بیشتر احاد مردم اصول بنیادین نظام جمهوری اسلامی ایران که از خط قرمزهای پذیرفته شده هر دو جناح است به باد انتقاد گرفته خواهد شد.
نمایش انتخاباتهای ریاست جمهوری تنها برهه‌هایی از دوران حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است که دو جناح ناچار به بازگویی واقعیتها خواهند بود و مستندهای تبلیغاتی در این راستا بهترین ابزارهای دو جناح جهت متهم کردن جناح مقابل و مشروعیت بخشیدن به جناح مطبوع کاندیداها خواهند بود، به همین سبب بازخوانی و نگاه ریزبینانه به انتخابات می تواند بیشتر واقعیتهای حاکمیت و ظرفیتهای حاکمیت برای خودیها را عیان کند، چونکه همانا بر اساس اصول بنیادین جمهوری اسلامی ایران، حاکمیت هیچ ظرفیتی جهت اصلاح بنیادین و مشارکت غیر خودیها و دگر اندیشان در ساختار قدرت را نداشته و نخواهد داشت.
در این نوشته هر جا به انتخابات اشاره شده است منظور “نمایش انتخابات ” است، چونکه نامیدن این کارنوال با عنوان انتخابات بزرگترین دهن‌کجی به شعور احاد مردم است.
نکاتی که اشاره شد هدف نگارند در نگارش این نوشته است، امید است که احاد مردم با شناخت واقعی از حاکمیت، از این بیشتر به ابزاری جهت بیمه‌کردن طول عمر حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و مشروعیت بخشیدن به حاکمیت بدل نشوند.

مستند و حکومتها
حکومتها از تصویر متحرک(سینما) به عنوان یکی مناسب ترین ابزارها جهت ترویج ایدئولوژی و نشان دادن اقتدار خود بهره جسته‌اند، قبل از به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان، لنین در شوروی سابق به درک عمیقی از سینما در راستای تهییج و تحریک مخاطب رسیده بود، بعد از انقلاب روسیە، به سفارش و خواسته وی، فیلم “سال تولد انقلاب کبیر” در سال 1918 به کارگردانی “ورتف” ساخته شد، لنین با اذعان به کارکردهای سینمای تبلیغی، ابراز کرد کە برای اتحاد جماهیر شوروی سینما مهمترین هنر محسوب خواهد شد، او بر این عقیده بود که سینما باید به مهمترین ابزار جهت ترویج ایده‌های حزب و رهبری حزب کمونیست بدل شود.
یکی از معروفترین مستندهای تاریخ سینما تحت عنوان “پیروزی اراده” ( Triumph des Willens) اثر لنی ریفنشتال است، این اثر مستندی تبلیغی درباره کنگره حزب نازی آلمان است کە در آن فیلمساز از زاویه دیدِ قدرتِ حاکم، با تاکید بر اقتدار هیتلر مستندی تبلیغی ارائه می دهد، این اثر تا کنون الهام بخش بسیاری از مستندسازانی بوده‌است کە در چارچوب حاکمیت دغدغه ساختِ مستندِ تبلیغی داشته‌اند.
مستند “پیروزی اراده” اثر ریفنشتال، نقطه تلاقی قدرتِ تصویر و جبرِ اِغراق در بە تصویر کشیدنِ کاراکترِ اصلی فیلم همانا هیتلر به عنوان پیشوا، بر روی پرده سینماست.
در نقطه مقابل هیتلر نیز با توجه به تجارب لنین در رابطه با سینما، در شوروی سابق استالین با درک عمیق از کارکردِ تصویر متحرک، سینما را به عنوان اصلی ترین ابزار تبلیغ برگزید، همانا او بود که همانند بازیگری تمام عیار در برابر دوربین، کاراکتری کاملا متفاوت از خود به نمایش می گذاشت، در مقابل بازیِ با صلابت و هر از گاهی پرخاشگرانه هیتلر در برابر دوربین که حداقل در سخنرانیهایش نمایان است، استالین با خونسردی هر چه تمامتر با پنهان کردن بُعد اصلی کاراکتر خود، چهره دیگری از نهان دیکتاتورش را به مخاطب عرضه می کرد.
در جنگ جهانی دوم برای آلمان و شوروی سابق، سینما حکم سلاحی بس گرانبها را داشت، آنک دگر تصویر بود کە به موازات جنگ جبهه‌ای بە کمک کلام و نریشن، سربازان را به خط می کرد و سعی داشت که به ابزارِ روحیه بخش بدل شود و هر از گاهی به جنگِ پکیجِ تصویریِ مقابل برود و به ابزاری جهت بخشیدن حقانیت به خود و حذف دیگری بدل شود.
حکومتهای مستبد در خصوصِ سینما به این نتیجه رسیده‌اند که اگر سینما در خدمت ایدولوژی قدرت حاکم نباشد، فیلمسازان غیرِحکومتی یا بە تعبیری دیگر، دیگرانِ غیرِ حکومتی، از سینما به عنوان ابزاری در راستای تههیج توده مردم بهره خواهند جست و همین امر به بزرگترین تهدید علیه حکومت بدل خواهد شد، دقیقا همین نوع نگاه و خوانش بود که استالین را وا داشت خود قیچی سانسور فیلم را در شوروی سابق به دست بگیرد تا لقب قصابِ سینما در تاریخ سینما ارازنیش باشد.
با توجه به تلاشهای خستگی ناپذیر حکومتها برای تسخیر سینما، و تنگ کردن عرصه بر فیلمسازان غیرِ حکومتی، واقعیت این است که هیچگاه حکومتیان نتوانستند سینما را تمام و کمال قبضه کنند، فیلمسازان مستقل و غیرحکومتی با گذر از سانسور و خط قرمزها آثار سینمایی بکری در راستای روشنگری تهیە و تولید کرده‌اند کە این آثار همانا به آینه تمام قد روزگار خود بدل گشته‌اند.
آنچە کە در باره مستندهای تبلیغی همه دوران مهم است، ارتباط تنگاتنگ این مستندسازان با حاکمیت است به این معنا که فیلمساز از زاویه دید حاکمیت زاویه دوربینش را انتخاب خواهد کرد و به واکاوی مسائل می پردازد.

جمهوری اسلامی و مستند
جهموری اسلامی از همان اوایل که خصومتی ریشه‌ای با هنر به طور عام داشت، در چهار سال اول بعد از انقلاب در کِش و قوصِ ممنوع کردنِ سینما، به این نتیجه رسید که همانند قدرتهای دیگر نیز جمهوری اسلامی ایران خواهد توانست از سینما در جنگ با دیگران بە بهترین نحو استفاده کند. در همین راستا در سال 1361 با تمهید جشنواره‌ای بە عنوان آلترناتیو جشنواره تهرانِ قبل از انقلاب تحت نام “فجر”، سیاستگذاران سینمایی کشور سعی کردند به تولیدات سینمایی داخلی رسمیت ببخشند و فیلمسازان متعهد را به تولیدات سینمایی مطابق با سیاستهای تبلیغی جمهوری اسلامی تشویق کنند.
جمهوری اسلامی با بازخوانی در بینش خود در تلاش بود که ضمن بهره گرفتن از سینما، خوانشی اسلامی از هنر بە طور عام و از سینما به طور خاص داشته باشد و از این رهگذر نیز در تلاش تثبیت نوعی سینمای ارزشی بود که تا به امروز نیز این تلاشها ادامه داشته است، و هر سال بیشترین بودجه سینمای کشور صرف همین سینمای تبلیغی می شود.
در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی، بە موازات سرمایه‌گذاری در سینمای داستانی و تهیه فیلمهای داستانی در راستای سیاستهای نظام، هیچگاه سینمای مستند نیز فراموش نشده است، با توجه به تهیه ورژنِ تلویزیونی از مستندهای سینمایی و پخش تلویزیونی، سینمای مستند بهترین محمل برای تبلیغات سیاسی جمهوری اسلامی بوده‌است، بر همین اساس اغلب فیلمهای مستند تبلیغی نسبت به فیلمهای داستانی تبلیغی، این شانس را داشته‌اند که با استفاده از پخش تلویزیونی بیشترین مخاطب را داشته باشند، و همین امر باعث رواج مستند تلویزیونی نیز گشت.
هدف غایی مستندهای تبلیغی سیاسی جهموری اسلامی اعم از سینمایی و تلویزیونی این است که این آثار بیشترین تاثیر را در جهت گیری سیاسی مخاطبان داشته باشند و به نوعی مخاطب را به یقین برسانند.

مستند و انتخابات در جمهوری اسلامی
انتخابات در جمهوری اسلامی ایران یکی از چالشهای اساسی حاکمیت در تقابل با توده‌های مردم و گروههای مختلف سیاسی بودە است، بە همین دلیل حاکمیت از تمامی ابزارها در جهت بسیج کردن مردم در جهت مشارکت همگانی در انتخابات سود جسته است. مقوله مشروعیت حاکمیت جمهوری اسلامی یکی از دغدغه‌های حاکمیت بوده است و از سوی حاکمیت شرکت در انتخاب بە مثابه مشروعیت بخشیدن به نظام جمهوری اسلامی تلقی شده است.
انتخابات غیر دمکراتیک در سیستم جمهوری اسلامی جادە یک طرفه‌ایست که هیچگاه به تغییر ساختاری ختم نخواهد شد، با توجه به ساختار قدرت حاکمیت، اصل نظارت استسوابی و نهادهای تصمیم گیری در امر انتخابات، حذف دگراندیشانی که با اساس جمهوری اسلامی مخالف هستند، می توان به یقین گفت که اساسا قوانین مدون شده جمهوری اسلامی، مخالف امری به نام انتخاب واقعی بە معنی کامل انتخابِ رها است.
با توجه به انتخاب محدود رای دهندگان و احتمال عدم مشارکت احاد مردم، کاندیداها در زیر ذره‌بین نهادهای مشخص با رعایت اصول اساسی نظام از هر راهکاری در جهت تحریک مردم به هدف مشارکت حداکثری مردم در انتخابات سود می جویند، تبلیغات پر شور کاندیداها بهترین ابزار است که مردم تحتِ تاثیرِ شعارهای انتخاباتی در انتخابات شرکت کنند تا هراس حاکمیت از عدم شرکت به یاری تبلیغات به فرصتی برای مشارکت پُرشور بدل شود.
استفاده و سرمایه‌گذاری نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری بر روی فیلمهای مستند از هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 1376 شروع شد، فیلمسازان حکومتی و متعهد به نظام جمهوری اسلامی ایران به کمک کاندیداها و حکومت شتافتند تا با استفاده از قدرت تصویر و تکنیکهای سینمایی در قالب مستندهای تبلیغی، مردم را تحریک به مشارکت کنند.

مستند تبلیغاتی در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری سال 1376
هر چند کە در سال 1376، تمرکز ستادهای انتخاباتی بر روی تبلیغات از طریق پوسترها، پلاکاردهای رنگی و آگهی‌های روزنامه‌ای بود، اما  فیلمسازانی که اکثرا ملقب به فیلمسازانِ انقلابی  بودند مستندهایی تبلیغاتی به سفارش کاندیداهای ریاست جمهوری و با محوریت آنها ساختند، در نهایت بعد از انتخابات مشخص شد که مستندهای تبلیغاتی نقش بسزایی در آرای هر کدام از کاندیداها و بخصوص کاندیدای پیروز یعنی محمد خاتمی داشته‌است.
تیم مستندسازی هر کاندیدا سه مستند نیم ساعتە برای پخش از تلویزیون ساخت، و در روند مبارزات انتخاباتی از تلویزیون پخش شدند، که این مستندها به پر مخاطب‌ترین برنامه‌های تلویزیونی سال تبدیل شدند.

مستندسازان انتخاباتی این دوره:
فیلمسازان متعهد نظام

سیف اللە داد(مستند تبلیغاتی سید محمد خاتمی)
سیف الله داد کە فعالیت سینماییش را از سال 1364 شروع کرده بود و در مقامِ کارگردان فیلمهایی همچون “کانی مانگا” و “بازمانده” را در کارنامه داشت، با کمک احمد مرادپور و بهروز افخمی مستند تبلیغاتی سید محمد خاتمی را ساختند. سیف الله داد که دو سال قبل از انتخابات مدیریت خانه سینما را به عهده داشت بعد از انتخابات به مسند معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسید. سیف الله داد ساخت مستند سوم محمد خاتمی را بر عهده داشت، این مستند به شیوه‌ای متفاوت‌تر از مستند اول و دوم، مصاحبه‌ای با محمد خاتمی بود کە با سفرهای ایشان به شیوه موازی تدوین شده بود. مستند اول و دوم تبلیغاتی محمد خاتمی توسط بهروز افخمی ساختە شد، این دو مستند به شیوه تک گویی بودند.

بهزاد بهزادپور(مستند تبلیغاتی ناطق نوری)
بهزادپور کە اولین تجربه سینماییش در مقام بازیگر، به بازی در فیلم “توبه نصوح” به کارگردانی محسن مخملباف بر می‌گردد و بازی در فیلمهایی دیگری همچون  “دو چشم بی سو” و “بلمی به سوی ساحل” را در کارنامه دارد، مستند تبلیغاتی ناطق نوری را کارگردانی کرد.
اکثر تجربه‌های بهزادپور چه در مقام بازیگر و چه در مقام نویسنده و کارگردان در حواشی دفاع از ارزشهای اسلامی و دفاع مقدس می‌گذرد، او بعد از نزدیک به دو دهه از اتمام جنگ(در سال 1386)، در سه‌گانه “خداحافظ رفیق” به پاسداری از ارزشهای دفاع مقدس تاکید کرد.

حسین فردرو (مستند تبلیغاتی محمد محمدی ری شهری)
فردرو کارگردان و تهیە کننده سینما و تلویزیون، کە فیلم “دندان طلا” را در کارنامه خود داشت و بیشتر مشغول برنامه سازی تلویزیونی بود، به همراه یوسف مناجاتی و اسدالله ایمن مستند تبلیغاتی “محمد محمدی ری شهری” را ساختند.

رسول صدرعاملی(مستند تبلیغاتی رضا زواره‌ای)
صدرعاملی یکی از فیلمسازان بعد از انقلاب به شمار می رود کە قبل از نقلاب در فرانسه به عنوان خبرنگار آیت الله خمینی فعال بود و در بازگشت خمینی به ایران تنها گزارش تصویری و تنها مصاحبه با خمینی را وی انجام داد.
اولین تجربه سینمایی صدرعاملی در مقام کارگردان در سال 1361 با فیلم”رهایی” است، این فیلم در چارچوب دفاع مقدس بود و راه فیلمسازی را در سیستم جمهوری اسلامی برای وی هموار کرد. صدرعاملی مستند تبلیغاتی رضا زواره‌ای را ساخت.

مستند تبلیغاتی در هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری سال 1380
به دلیل ارتقا سیف الله داد بە عنوان مستندساز خاتمی در دوره قبل، از سوی شخص آقای خاتمی، و تکیه وی بر مسند معاونت سینمایی وزارت ارشاد اسلامی، در این دوره مستندسازان و فیلمسازان انقلابی و حکومتی بیشتر چشم طمع به مستندسازی برای کاندیداها دوخته بودند، از طرف دیگر کاندیداها بیشتر به تاثیر تصویرِ متحرک پی برده بودند، به همین دلیل همه کاندیداها بر روی مستندهای تبلیغاتی بیش از پیش تمرکز کردند. کاندیداهای بیشتری نسبت به دوره قبل از فیلتر شورای نگهبان رد شدند، تعداد کاندیداها به نسبت دوره قبل به بیش از دو برابر(9 نفر) رسیده بود و نتیجه گرم شدن بازار تبلیغات انتخاباتی را در پی داشت و به طبع همین امر بازار مستندسازی نیز از سوی فیلمسازان گرمتر و پر رونقتر شد.

مستندسازان انتخاباتی این دوره:
فیلمسازان متعهد نظام

مجید مجیدی(مستند تبلیغاتی علی شمعخانی)
مجیدی بعد از انقلاب با فیلمهای کوتاه پا به عرصه سینما گذاشت، اولین تجربه جدی بلند سینمایی مجیدی به سال 1364 با بازی در فیلم “دو چشم بی سو” به کارگردانی محسن مخملباف بر می گردد، مجیدی در این فیلم در نقش یک معلم توده‌ای ظاهر شد، تجربه بعدی وی “بایکوت” به کارگردانی محسن مخملباف بر می‌گردد، مخملباف  در این دو اثر درگیر تسویه حساب با گروههای مارکسیست و چپ بود و هنوز یکی از فیلمسازهایی به شمار می رفت که ارتباط تنگاتنگی با حوزه هنری داشت و در آن دوران فیلمهایش به شدت در خدمت ارزشهای جمهوری اسلامی ایران بود. مجیدی در فیلم بایکوت در نقش یک کمونیست سرخورده ظاهر شد، در تجربیات بعدیش در همان سالها در مقام بازیگر نیز پایبندی وی به ارزشهای انقلاب اسلامی به وضوح دیده می شود. مجیدی در فیلم تیرباران به کارگردانی علی اصغر شادروان در نقش “سید علی اندرزگو” به ایفای نقش پرداخت.
اولین تجربه مجیدی در مقام کارگردانِ فیلمِ بلندِ سینمایی به سال 1370 بر می‌گردد، او همچنین تا قبل از انتخابات سال 1380 فیلمهای دیگری همچون “بچه های آسمان”، “رنگ خدا” و “باران” را در کارنامه خود داشت. مجیدی به یاری رسول صدرعاملی مستند تبلیغاتی علی شمعخانی را ساخت.

احمد رضا درویش(مستند تبلیغاتی محمد خاتمی)
درویش از نسل دوم فیلمسازانی انقلابی دوران جمهوری اسلامی است، تا قبل از سال 1380 به عنوان فیلمساز دفاع مقدس شناخته شده بود، او نویسنده و کارگردان آثاری همچون “کیمیا”، “آخرین پرواز”، “آذرخش”، “ابلیس” است.
احمد رضا درویش مستند تبلیغاتی محمد خاتمی را کارکرد، خاتمی که تجربه مستند دوره قبل را نیز داشت، به خوبی توانست از قدرت تصویر استفاده کند، خاتمی با ارائه سخنان احساسی و حتی ریختن اشک در برابر دوربین به یاری کارگردان شتافت تا هر چه بیشتر بر تاثیر حسی فیلم بیفزاید، همین مستند نقش بسزایی در پیروزی دوباره خاتمی داشت.

دیگران
فیلمسازان دیگری در کمپین انتخاباتی دیگر کاندیداها فعال بودند اما هیچکدام به اندازه “احمد رضا درویش” خوش شانس نبودند چونکه مستند درویش در برنده انتخابات بی تاثیر نبود.
ضیاءالدین دری و اکبر نبوی مستند تبلیغاتی انتخاباتی احمد توکلی را ساختند، جلیل فرجاد مستند عبدالله جاسبی را ساخت، همچین جمال شورجه فیلمسازی که آثارش در حواشی دفاع مقدس و سینمای ارزشی جمهوری اسلامی است، ساخت مستند تبلیغاتی شهاب الدین صدر را به عهده داشت، ضیا الدین دری، سعید ابوطالب و سعید جلیلوند هر کدام به ترتیب مستندهای تبلیغاتی علی فلاحیان، حسن غفوری فرد و سید منصور رضوی را ساختند. فرزین رضاییان نیز مستند مصطفی‌هاشمی طبا را ساخت.
از اتفاقات جالب این دوره این بود که مستند تبلیغاتی علی فلاحیان با توجه به آنچه که دلایل امنیتی خواندند از تلویزیون پخش نشد!

مستند تبلیغاتی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری سال 1384
فیلمسازان دیگری نیز در این دوره به حلقه مستندسازان انتخابات ریاست جمهوری اضافه شدند، با توجه به اینکه در دوره‌های قبل مستندسازان سید محمد خاتمی از مستندسازان خوش اقبال بودند، چونکه کاراکتر فیلمهایشان رییس جمهور ایران شده بود، و اکنون بایستی شخص دیگری غیر از خاتمی رییس جمهور می‌شد، فیلمسازان دیگری به امید اینکه کاندیدای مطبوعشان پیروز انتخابات ریاست جمهوری شود، قد علم کردند و در گرد کاندیداهایی که از فیلتر شورای نگهبان گذشته بودند جمع شدند.

مستندسازان انتخاباتی این دوره:
فیلمسازان متعهد نظام

جواد شمقدری(مستند تبلیغاتی محمود احمدی نژاد)
بی شک شمقدری پدیده این دوره بود، چونکه نامزد مطبوعش، محمود احمدی نژاد پیروز انتخابات بود و بعد از انتخابات و پیروزی احمدی نژاد، به پاس زحمات وی از سوی احمدی نژاد بە مقام مشاور هنری ریاست جمهوری دولت نهم رسید.
شمقدری به عنوان فیلمساز دفاع مقدس با ساخت فیلم کوتاه وارد عرصە سینما شد، اولین تجربه جدی وی ساخت فیلم “بر بال فرشتگان” در سال 1371  است. وی همچنین در سال 1375 فیلم “توفان شن” را ساخت، این فیلم در رابطه با تسخیر سفارت آمریکا و آزادسازی گروگانهای آمریکایی است.
شمقدری در مستند تبلیغاتی احمدی نژاد، با تاکید بر زندگی شخصی احمدی نژاد سعی در برجسته کردن ساده زیستی وی داشت تا بتواند از این طرین بیشترین تاثیر را بر روی اقشار مستضعف و کم درآمد جامعه داشته باشد.

کمال تبریزی(مستند تبلیغاتی هاشمی رفسنجانی)
تبریزی عضو گروهی از دانشجویان موسوم به دانشجویان پیرو خط امام بود وی همچنین یکی از دانشجوهای شرکت کننده در تسخیر سفارت آمریکا و یکی از گرگانگیران در سال 1358 بود، او یکی از فیلمسازان دفاع مقدس محسوب می شود که به نسبت فیلمسازان انتخاباتی دیگر، مستند متفاوتی با نام “درد دل لعل” برای هاشمی رفسنجانی ساخت، این فیلم دردل خود کاراکتر اصلی یعنی رفسنجانی است. “درد دل لعل” دومین مستند تبلیغاتی هاشمی رفسنجانی بود، مستند اول وی توسط رسول صدرعاملی ساخته شد، که میزگردی بود  در پرسش و پاسخ جوانان و تیپهای مختلف با هاشمی رفسنجانی،  فیلمساز سعی در برجسته کردن بسیاری از مسائل آن دوران و نظریات هاشمی در آن رابطه را داشت.

احمد رضا درویش(مستند تبلیغاتی محمد باقر قالیباف)
درویش با توجه به تجربه دوره قبل و موفقیتش، با اتخاذ نگاهی نو نسبت به مستندهای دیگر مستند تبلیغاتی محمد باقر قالیباف را ساخت، با توجه به اینکه قالیباف از سن 21 سالگی یعنی از سال 1361 به بعد بیشتر در سمتهای نظامی دیده شده بود، درویش سعی کرد تصویری متفاوتتر از شخصیت کلیشه‌ای قالیباف به تصویر بکشد.

رسول صدرعاملی(مستند تبلیغاتی محسن رضایی)
صدرعاملی مستند تبلیغاتی محسن رضایی را ساخت، فیلمساز سعی داشت در خلال گفتگویی بی غل و غش و رک گویی‌های مجری و جوابهای خودمانی رضایی، به مخاطب نزدیک شود و چهره‌ای صمیمی از رضایی نشان دهد.

دیگران
فیلمسازان دیگری که در سودای موفقیت کاندیداهای مطبوعشان مستندهای تبلیغاتی برای کاندیداهای دیگر ساختند، عبارت بودند از بهروز افخمی و محرم زینال‌زاده، ایرج تقی‌پور، بیژن میر باقری، مهدی فخیم زاده.
افخمی مستند تبلیغاتی مهدی کروبی را ساخت، زینال‌زاده مستند تبلیغاتی محسن مهرعلیزاده را ساخت. مهدی فخیم زاده مستند تبلیغاتی علی لاریجانی، و همچنین ایرج تقی پور و بیرژن میرباقری مستند تبلیغاتی مصطفی معین را ساختند.

مستند تبلیغاتی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری سال 1388
تفاوت این دوره با دورههای قبل این بود که خروجی انتخابابت ریاست جمهوری پیشین باعث و بانی بسیاری از مشکلات در همه عرصه‌ها شده بود، با توجه به رکود، و تنگ شدن عرصه‌ و خفقان بیشتر در مقایسه با دوران خاتمی، در این دوره اصلاح طلبان عزم خود را جزم کرده بودند که به هیچ وجه تجربه دوره قبل تکرار نشود، آنان از هر ابزاری جهت چیره شدن بر نامزد اصلی اصولگرایان یعنی احمد‌ی‌نژاد استفاده کردند. نتیجه انتخابات در این دوره به یکی از چالشهای نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد، نامزد مطبوع خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، یعنی آقای احمدی نژاد پیروز انتخابات بود، در اولین ساعتهای اعلام نتایج، کمپین اصلاح طلبان جناح مقابل را به تقلب و دزدی آرا متهم کرد، که طبعات آن تظاهراتهای ملیونی و کشته و زخمی شدن صدها نفر و دستگیرشدن شمار زیادی از معترضان به نتایج انتخابات بود، نظام جمهوری اسلامی ایران ناچار شد موسوی و زهرا رهنورد و کروبی را همانند منتظری به حبس خانگی محکوم کند…
با توجه حساسیت این انتخابات از جانب دو جناح حاکم در جمهوری اسلامی و با توجه به تقلیل یافتن تعداد کاندیداها نسبت به دوره قبل، ماراتن مستندهای انتخاباتی در حالی از تلویزیون پخش شد، که تب و تاب دو جناح به بالاترین سطح خود رسیده بود.

مستندسازان انتخاباتی این دوره:
فیلمسازان متعهد نظام

مجید مجیدی(مستند تبلیغاتی میرحسین موسوی)
مجیدی که تجربه ساخت مستند تبلیغاتی علی شمعخانی را به همراه رسول صدرعاملی در سال 1380 داشت، با یاری احمد رضا درویش که تجربه ساخت مستندهای تبلیغاتی محمد خاتمی در سال 1380 و قالیباف در سال 1384 را داشت، این بار در سال 1388 به کمک جناح اصلاح طلبان در ستاد تبلیغاتی میر حیسن موسوی آمده بودند، مجیدی، درویش، داریوش مهرجویی، رضا میر کردیمی و برخی از فیلمسازان دیگر از هنرمندان حامی میرحسین موسوی بودند، آنان با پشتیبانی از موسوی بر آن بودند تا بر جناح اصولگرا چیره شوند.
مجیدی و درویش سه فیلم مستند تبلیغاتی میرحسین موسوی را کارکردند، بعد از پخش این مستندها از تلویزیون، بسیاری از سایتها و روزنامه‌های حامی جناح اصولگرایان این مستندها را نقد کردند و از ساختگی بودن و غیرمستند بودن بخشهایی از آن انتقاد کردند، به عنوان مثال در بخشی از فیلم، زنی خود را به خودرو حامل موسوی می رساند و در حضور موسوی و یارانش با گریه و زاری از همه گیر شدن مواد مخدر و اعتیاد گله می کند و از موسوی خواهش می کند برای حل کردن این مشکلات اقدام کند. این بخش از فیلم فضایی احساسی به فیلم می‌بخشد، منتقدان بر این باورد بودند که این صحنه‌ها از قبل کارگردانی شده و بازسازی شده بود، همچنین منتقدان جبهه‌ اصولگرایان اذعان کردند که منیژه حسینیان از بازیگران سیمای مازندران نقش این زن را بازی کرده است، همه این ادعاها از سوی مجیدی تکذیب شد.
فیلمساز در مستند تبلیغاتی موسوی سعی داشت با رجوع به اصالت خانوادگی و دغدغه‌های کاراکتر اصلی(موسوی) بر بار دراماتیکی فیلم بیفزاید، از طرف دیگر فیلمساز با استفاده از تصاویر آرشیوی، رابطه نزدیک موسوی و خمینی را برجسته می کند.
در بخش دیگری از فیلم با به تصویر کشیدن پرچم ایران در حالی که موسوی آن را می بوسد، فیلمساز سعی داشت با استفاده از احساسات ناسیونالیستی ایرانی بیشتر بر مخاطب ایرانی تاثیر بگذارد. در نهایت فیلمساز با به تصویر کشیدن سفرهای استانی موسوی و استقبال مردم می خواهد شخصیت منحصر به فرد موسوی را به مخاطب القا کند.

جواد شمقدری(متسند تبلیغاتی محمود احمدی نژاد)
جواد شمقدری که قبل از انتخابات دوره قبل، فیلمساز دسته دوم دفاع مقدس بیش نبود، این بار در مقام مشاور هنری رییس جمهور، به یکی از فیلمسازان تاثیرگذار بر سیاستگذاری سینمای کشور بدل شده بود. شمقدری با ساخت مستند تبلیغاتی احمدی نژاد، و با خوش اقبالی، بعد از پیروزی احمدی نژاد به معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسید.
شمقدری با استفاده از تصاویر آرشیوی و سفرهای استانی احمدی نژاد و به تصویر کشیدن حاشیه نشینان و استقبال و دعای خیر برای احمدی نژاد سعی کرد مستندی متفاوت از مستند قبلی خود در دوره اول ارائه دهد که برای احمدی نژاد کار کرده بود.
شمقدری با اغراق در به تصویر کشیدن کودکان یتیم و فقرا و تدوین موازی این تصاویر با سخنرانی‌های استانی احمدی‌نژاد قصد داشت بیشترین تاثیر را بر طبقه مستضعف جامعه داشته باشد.
تمرکز فیلمساز بر روی زنان بد حجاب که در حضور احمدی نژاد منقلب شده بودند یکی دیگری از راهکارهای فیلمساز بود که از این رهگذر بر روی زنان نیز تاثیر خاص خود را داشته باشد.
مستند تبلیغاتی احمدی نژاد نیز از سوی کمپین اصلاح طلبان مورد انتقاد قرار گرفت، آنان ادعا کردند که دو جوان موتور سوار که در فیلم دیده می‌شوند از بازیگران سیمای هرمزگان بودەاند.

دیگران
بهروز افخمی و ضیاءالدین دری که در دوره‌های پیش تجربه ساخت مستندهای تبلیغاتی را داشتند در این دوره همراه با علی معلم مستند تبلیغاتی مهدی کروبی را ساختند، همچنین محمدعلی فارسی نیز مستند تبلیغاتی محسن رضایی را ساخت.

مستند تبلیغاتی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری / سال 1392
این دوره از این لحاظ برای دو جناح حاکمیت جمهوری اسلامی حائز اهمیت بود که نظام جمهوری اسلامی در دوره قبل با یکی از پرچالش‌ترین دوران خود روبرو شده بود، بسیاری از تابوهای حاکمیت از سوی جناح اصلاح طلبان شکسته شده بود و دو تن از نامزدان دوره قبل در حبس خانگی بسر می بردند.
در این دوره نیز به مثابه دوره‌های قبل، اصلاح طلبان پای ثابت انتخابات ریاست جمهوری بودند، از همان اوایل مشخص شد که هاشمی رفسنجانی از سوی شورای نگهبان تائید صلاحیت نشده‌است. اصلاح‌ طلبان حسن روحانی را به عنوان نامزد مورد حمایت خود برگزیدند و هاشمی رفسنجانی نیز حمایت خود را از وی اعلام کرد.
بسیاری از اصلاح طلبان که بعد از انتخابات در زیر فشار نیروهای امنیتی ناچار به ترک کشور شدند، در خارج از کشور(در اروپا و آمریکا) به امید تصاحب قدرت از سوی جناح مطبوع خود به کمپین‌های انتخاباتی حسن روحانی پیویستند و با آنکه به عنوان اپوزسیونِ اصولگرایان و نه نظام در خارج از کشور بودند در انتخابات شرکت کردند.
هدف هر دو جناح رونق بخشیدد به انتخابات بود و در کل حاکمیت از هر ابزاری در جهت مشارکت حداکثری استفاده کرد، کار به جایی رسید کە خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران از تمامی مردم حتی آنان که در خارج از کشور زندگی می کنند و نظام را نیز قبول ندارند دعوت کرد تا در انتخابات شرکت کنند.

مستندسازان انتخاباتی این دوره:
فیلمسازان پدیده!

حسین دهباشی(مستند تبلیغاتی حسن روحانی)
بدون ترید حسین دهباشی یکی از پدیده‌های تاریخ جمهوری اسلامی است، مهندس حسین دهباشی متولد 1350 مهندس صنایع، همزمان فارغ‌التحصیل مدیریت صنعتی، همچنین کارشناس ارشد رسانه نیز می باشد، وی زمانی که دانشجوی دکتری دیپلماسی عمومی در دانشگاه جرج تاون بود(با لحاظ اینکه وجود چنین رشته‌ای در سطح دکترا در دانشگاه جرج تاون، در هاله‌ای از ابهام قرار دارد) دوره سربازی خود را به عنوان مدیر مرکز تحقیقات در انجمن فیلمسازی دفاع مقدس و معاونت امور بین الملل در بنیاد سینمایی فارابی گذراند. وی در سال 1394 از شورای عالی و ارزشیابی نویسندگان و هنرمندان مدرک درجه یک هنری (معادل دکترا) را اخذ کرد.
دهباشی فعالیتهای روزنامه‌نگاری را با روزنامه کیهان(روزنامه تحت نظارت خامنه‌ای) شروع کرد و با نگارش در روزنامه‌های دیگر از جمله همشهری، ایران و… به فعالیتش ادامه داد، بعدها وی به عنوان مستندساز از روزنامه‌نگاری فاصله گرفت.
اکثر مستندهای وی در همکاری با شبکه‌های مختلف صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بوده و از شبکەهای برون مرزی نیز پخش شده است.
از مهمترین کارهای دهباشی، مجموعه تاریخ شفاهی ایران است که بخشی از این مستندها در رابطه با عصر پهلوی است، زمانی که دهباشی در آمریکا و بخشی از کشورهای اروپایی بود با 58 نفر از سران حکومت پهلوی از جمله اردشیر زاهدی مصاحبه کرده است. دهباشی به مصاحبه شوندگان گفته بود که با همکاری دانشگاه اکسفورد و دانشگاه هاروارد این پروژه انجام می شود، اما اولین بار این مجموعه مصاحبه‌ها در ایران از تلویزیون پخش شد و مشخص شد که سرمایه‌گذار اصلی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بود است.
در سال 2010 دهباشی در آمریکا توسط اف.بی.آی بازداشت شد، دلیل این بازداشت با توجه به اخبار منتشر شده از سوی جمهوری اسلامیو جعل سند و مدرک جهت اقامت دائم آمریکا عنوان شده بود، وی به 10 سال زندان محکوم شد، اما در کمال ناباوری بعد از دو ماه از آمریکا اخراج و به ایران دیپورت شد.
دهباشی به عنوان فیلمساز به همراه مسعود جعفری جوزانی مستند تبلیغاتی حسن روحانی را ساخت، دهباشی بلافاصله بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات، از سوی هیئت وزیران به عنوان عضو غیر موظف هیئت مدیره سازمان منطقه آزاد جزیره کیش تعیین شد، و در ساڵ بعد به عضویت موظف منصوب شد.
فیلمساز در مستند تبلیغاتی حسن روحانی سعی کرده بود با تاکید بر سوابق اجرایی شایستگی‌های روحانی را برجسته کند، در چهار سال قبل از انتخابات، هیچ تصویری از محمد خاتمی رییس جمهور پیشین ایران از تلویزیون پخش نمی‌شد، اما اولین بار بعد از چهار سال تصویر خاتمی در مستند تبلیغاتی روحانی پخش شد، بخشی از این فیلم به تجلیل خاتمی و رفسنجانی از روحانی و نقش وی در شورای عالی امنیت و رابطه وی با مذاکرات هسته‌ای اختصاص داشت.

حسین شمقدری(مستند تبلیغاتی جلیلی)
شمقدری نیز به نوعی یکی دیگر از پدیده‌ای این دوره بود، وی فرزند جواد شمقدری رییس وقت سازمان سینمایی کشور بود، پدر حسین شمقدری که در دو دوره برای احمدی نژاد فیلم تبلیغاتی ساخت، در دوران 8 ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد به یکی از شخصیتهای کلیدی سینمای کشور تبدیل شد. شمقدریِ پسر(حسین) مستند تبلیغاتی سعید جلیلی را با نام “مردم به اضافه یک” کار کرد، همچنین نادر طالب زاده مستند تبلیغاتی دوم جلیلی را با نام “نقطه عطف” ساخت، طالب زاده از هم دوره‌ای‌های مرتضی آوینی و ابراهیم حاتمی کیا به شمار می‌رود که فعالیتهای هنری‌اش را بعد از انقلاب در سال 1359 از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با ساخت فیلمهای مستند آغاز کرد.

سید محمود رضوی(مستند تبلیغاتی قالیباف)
رضوی یکی دیگر از پدیده‌های شگرف این دوره است، وی متولد 1359 در مشهد است، بدون هیچ تجربه سینمایی در حالی که کمتر از 30 سال را داشت در نقش تهیه کننده سینما شروع به کار کرد. وی تهیه کننده فیلمهای “سیانور” و “ماجرای نمیروز” می باشد، که هر دو فیلم از جنس فیلمهای پروپاگاندایی حاکمیت در جهت تسویه حساب با مخالفان است، این دو فیلم در رابطه با مجاهدین خلق بودند. رضوی تهیه کننده فیلم معراجی‌ها به کارگردانی مسعود ده‌نمکی نیز بوده است.
سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فجر در سال 1395 برای فیلم ماجرای نیمروز به رضوی تعلق گرفت. همچنین برای فیلم “دهلیز” وی به همراه بهروز شعیبی سیمرغ بلورین بهترین فیلم سی و یکمین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد. رضوی به همراه بهروز شعیبی مستند تبلیغاتی قالیباف را کار کرد.

دیگران
اسماعیل فلاح پور، مجید برزگر، جلال عطارزاده، محمد حسین لطیفی  بە ترتیب مستندهای تبلیغاتی محسن رضایی، محمدرضا عارف، محمد غرضی و علی اکبر ولایتی را ساختند.

مستند تبلیغاتی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری / سال 1396
انتخابات ریاست جمهوری در این دوره در حالی برگزار می‌شود که مدتی است شایعاتی در مورد مرگ خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در آینده‌ای نزدیک به دلیل بیماری سرطان منتشر شده است و همین امر موجب شده است تا بحث رهبری جمهوری اسلامی بعد از مرگ خامنه‌ای به یکی از بحث‌های گرم تبدیل شود. در همان اویل ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری، ابراهیم رئیسی کسی که متولی آستان قدس رضوی است به عنوان نامزد اصلی اصولگرایان و شخص مورد اعتماد خامنه‌ای بر سر زبانها افتاد، بسیاری حتی نامزدی رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری 1396 را مقدمه‌ای برای کاندید رهبری بعد از مرگ خامنه‌ای تلقی کردند.
رییس جمهور وقت یعنی حسن روحانی نامزد اصلی جناح اصلاح طلبان است، و همه نیروهای اصلاح طلب رئیسی را تهدیدی برای آینده ایران تلقی خواهند کرد، به همین سبب اصلاح طلبان همانند دوره قبل که هراس از جلیلی را یکی از دلایل اصلی جهت شرکت پرشور در انتخابات می‌پنداشتند، این دوره نیز که جلیلی جای خود را به رئیسی داده است هراس جلیلی به هراس رئیسی بدل شده است. انتخاب بە شکل کلاسیک بین دو جناح به نوعی تکرار خواهد شد، انتخابات همانند دوره‌های پیشین یکی از راهکارهای اصلی حاکمیت است، راهکاری در راستای تحریک مردم و مشارکت اکثریتی در انتخابات ریاست جمهوری.

مستندسازان انتخاباتی این دوره:
فیلمسازان آماتور و ناشناس!
(مستند تبلیغاتی حسن روحانی)
بر خلاف دوره قبل که حسن دهباشی مستند تبلیغاتی حسن روحانی را کار کرده بود، این دوره دهباشی دست به افشاگری در مورد مستند حسن روحانی زد و اذعان کرد اکثر شعارها و گفته‌های کلیدی حسن روحانی که وی در مستند تبلیغاتی و در سخنرانیها و مناظره‌های تلویزیونی استفاده کرده است، او نوشته است و او بوده که اینها به روحانی یاد داده است، از قرار معلوم با توجه به بروز مشکلات دهباشی با روحانی، وی به یکی از منتقدان حسن روحانی تبدیل شده‌است و انتقادات و افشاگریهای دهباشی خوراک تبلیغاتی جناح اصولگرا را در پی داشته‌است، شایعات دیگری به این اشاره دارد که دهباشی در اثر تحریک اصولگرایان دست به چنین افشاگریهایی زده است.
بلافاصله بعد از اینکه دهباشی اعلام کرد مستند روحانی را نخواهد ساخت، ستاد تبلیغاتی روحانی اعلام کرد این مستند توسط ستاد روحانی و فیلمساز ناشناخته‌ای تهیه و آماده خواهد شد. در اوایل شایعاتی نیز در رابطه با ساختن مستند تبلیغاتی روحانی توسط محمدحسین مهدویان پخش شد و بلافاصله توسط مهدویان این شایعات تکذیب شد.
مستند تبلیغاتی روحانی در این دوره می‌کوشد طیف خاکستری جامعه را قانع کند تا به وی بپیوندند، شعارها و اغراقهایی که در فیلم دیده می‌شود طیفی را هدف می‌گیرد که هنوز تکلیف خود را روشن نکرده است و نمی‌داند از چه نامزدی حمایت کند.
در این مستند از تمامی شاخصه‌های و ابزارهای تحریک و تهییج استفاده شده است، به عنوان مثال شروع مستند، سخنرانی آرشیوی از دانشجویان معترض است که به نماهای بسته‌ای از روحانی کات می‌شود، با استفاده از تصاویر آرشیوی و تصاویری از گرد و خاک و خشکسالی سعی میشود به مخاطب القا کند که روحانی بر تمامی مشکلات آگاه است و همانا اوست که به استقبال منتقد می‌رود و لبخندی را نیز چاشنی استقبالش می‌کند.
در مستند دوم، روحانی با یاد کردن از هاشمی رفسنجانی و صبور خواندن وی، با اشاره به اینکه هاشمی به وی گفته‌است از صبرش تعجب می‌کند، سعی می‌کند خود را شخصی صبورتر از هاشمی بخواند و همچنین ارادت خود را به هاشمی نشان بدهد.
منتقدان روحانی، وی را به این متهم کرده‌اند که در مستندش هیچ نشانی از طبقه محروم و دغدغه معیشتی نیست و تاکید وی بر روی طبقه متوسط است.

محمد علی فارسی(مستند تبلیغاتی ابراهیم رئیسی)
فارسی ساخت مستند انتخاباتی محسن رضایی در سال 1388 را در کارنامه خود دارد، و تقریبا تنها مستندساز با تجربه این دوره بوده است، او سینما را با دوران دفاع مقدس شروع کرد و مستندهای بسیاری را درباره جنگ ساخته‌است.
وی به عنوان دستیارکارگردان و تدوینگر همکار مرتضی آوینی بوده است. فارسی بعد از آوینی بیش از ده سال معاونت تولید موسسه روایت فتح را به عهده داشته است.
فارسی مستند تبلیغاتی ابراهیم رئیسی را با عنوان “کنسرت مردم” ساخت، فیلم با این جمله از زبان رئیسی در حالی که در حال رانندگی است، شروع می‌شود: ” … بابا این اگه اینا دنبال کنسرتن، یه فکری به حال کنسرت این فقرا بکنن… کنسرت حاشیه نشین‌ها، کنسرت حقوقهای زیر یه تومن” و بلافاصه به تصویری از دو پسر بچه که در خیابان در حال نواختن ساز هستند، کات می شود. تاکید بر روی حاشیه نشین‌ها و نقد دولت روحانی از زبان مردم، یکی از ابزارهای مهم فیلمساز جهت القای معانی به مخاطب بوده است، این فیلم یادآور اولین مستند تبلیغاتی احمدی نژاد است، و مشخص است که فیلمساز می‌خواهد بیشترین تاثیر را بر روی طبقه مستضعف جامعه داشته باشد.

محمود رضوی(مستند تبلیغاتی قالیباف)
رضوی که مستند تبلیغاتی قالیباف را در دوره قبل کار کرده بود، این دوره سرپرست کل ستاد قالیباف بود و مستندهای قالیباف نیز با سرپرستی و نظارت وی ساخته شدند.
مستند تبلیغاتی قالیباف با عنوان “صدای مردم ایران” به نوعی مقاربت نزدیکی با مستند ابراهیم رئیسی دارد، فیلم با تصاویری از حضور سرزده قالیباف در مناطق حاشیه نشین و فقیر خوزستان شروع می‌شود و صدای خود قالیباف چاشنی تصاویر میشود با این مضمون که متعهد خواهد شد دولت مردم را تشکیل دهد و در یک دوه چهار ساله با اقتصادی انقلابی پنج میلیون شغل ایجاد کند. در این مستند سعی شده است قالیباف ناجی تهران معرفی شود. دومین مستند وی با عنوان “روزهای روشن” با تصاویر اعتراض معدنکاران آغاز می‌شود تا از این طریق دولت روحانی را به باد انتقاد بگیرد.

دیگران
فرزین رضائیان و مجید توکلی،  بە ترتیب مستندهای تبلیغاتی مصطفی هاشمی طبا و اسحاق جهانگیری را ساختند، به گفته ستاد انتخاباتی مصطفی میر سلیم، مستند تبلیغاتی وی توسط روابط عمومی حزب موتلفه اسلامی ساخته شده است.

 

نظرات