مبارزه با جمهوری اسلامی با هر روشی‌ مجاز است

0
3413
فضائل عزیزان

برای مبارزه کردن با یک حکومت توتالیتر و غیر دمکراتیک، تکیه صرف به نافرمانی‌های مدنی و مبارزات مسالمت آمیز نه تنها لزوما نمیتواند نتیجه مطلوبی-تغییر رژیم و استقرار دولت دمکراتیک- را که مد نظر مبارزان و آزادیخواهان می‌باشد را به دنبال داشته باشد بلکه در مواردی میتواند تحت تاثیر شرایطی خاص(اصلاح طلبی حکومتی) منجر به نقض غرض و تثبیت وضعیت حکام توتالیتر و استمرار حکمرانی ظالمانه آنان نیز شود.

معمولاً در حکومت‌های دیکتاتوری، همیشه افرادی به ظاهر موجه و تحصیل کرده که القابی چون روشنفکر و مصلح را نیز با خود به یدک میکشند  برای حفظ و استمرار دیکتاتوری که خود نیزبه نحوی بخشی از آن بوده و از وجود و بقای آن مستقیم یا غیر مستقیم سود میجویند، تلاش میکنند تا نارضایتی‌های اجتماعی و سیاسی شهروندان آن جامعه استبداد زده را کانالیزه کرده و ضمن سمت و سؤ دادن به آن در جهت مطلوب خود که همان حفظ نظام است، مبارزان را مقید به استفاده بی‌ چون و چرا از روش‌های غیر خشونت آمیز بیضرر سوق دهند که مبادا شیرازه امور از هم  نپاشد.

 

این مداحان و توجیه گران حکومت دیکتاتوری از اینکه مبارزات مردم ستمدیده و به ستوه آمده از وضعیت موجود, شکل رادیکال و جدی تری به خود بگیرد و تار و پود نظم دیکتاتوری فعلی را در هم بیپچد و منجر به دگرگونی‌های اساسی‌ چون انقلاب شود، سخت در هراسند؛ از این رو از تریبون‌های دولتی و غیر دولتی که از قضا به وفور هم در اختیارشان قرار دارند مدام بر تئوری مبارزات مسالمت آمیز و مدنی تاکید میکنند و بدین نحو تلاش وافری میکنند تا به افکار عمومی‌ آنچنان که مورد نظر حاکمان وقت است، شکل و جهت بدهند و هر کس و یا گروهی هم خارج از این ایده بخواهد شرایط موجود را تغییر دهد، مورد تکفیر و هجمه این به اصطلاح تئوری پردزان و روشنفکران حکومتی قرار می‌گیرد.

 

توجیه گران استبداد و دیکتاتوری و روشنفکران حکومتی که بر لزوم مبارزات مدنی و نفی مبارزات خشونت آمیز تاکید میکنند، اگاهانه میکوشند تا این حقیقت را که مبارزات مدنی صرفا زمانی‌ میتواند به نتیجه برسد که حکومت نیز خود را  ملزم به رعایت اصول بازی دموکراتیک ببیند را مخفی‌ کنند. به دیگر سخن نمیتوان در حالی‌ که حکومت هر نوع مبارزات مسالمت آمیز را به شدید‌ترین شکل ممکن سرکوب می‌کند، یکطرفه از شهروندان خواست که همچون قربانیان بی‌ دفاع و بی‌ آزار به مبارزات مدنی پایبند باشند! تا مبادا از سوی یک عده روشنفکر نمای حکومتی به خشونت طلبی متهم شوند!

 

آنها که اکنون در ایران به مسند‌های قدرت تکیه کرده ا‌ند خود زمانی‌ با حکومت پیشین(رژیم شاه) به صورت مسلحانه مبارزه کردند و نه تنها از هیچ روشی‌ برای به زیر کشیدن آن حکومت عبایی نداشتند  بلکه بدان افتخار نیز کردند و میکنند. از ترور ناموفق شاه گرفته تا ترور مقامات مختلف دولتی و بمب گذاری…هر آنچه در توان داشتند، انجام دادندتا بالاخره حکومت به اصطلاح طاغوت را به زیر کشیدند. اکنون سوال اساسی‌ که در افکار عمومی‌ مطرح میشود اینست که چگونه مبارزات مسلحانه و خشونت آمیز در قبل از انقلاب علیه شاه توجیه و تشویق میشد ولی‌ اکنون همان روش‌ها توسط همان آدم‌ها به یکباره مورد تقبیح و تکفیر و نکوهش قرار می‌گیرد؟! جواب روشن است: اگر در زمان شاه ترکیبی‌ از مبارزات مدنی و مسالمت آمیز نمیبود، به احتمال بسیار زیاد انقلابی‌ شکل نمی‌‌گرفت و شاه همچنان در قدرت بود و رژیمی به نام جمهوری اسلامی وجود خارجی‌ نداشت که الان راقم این سطور بخواهد در لزوم مبارزات مسلحانه و ضرورت سرنگونی آن دست به قلم فرسایی و تئوری پردازی بزند.

 

تاریخچه تئوری مبارزات مسلحانه و تلاش عوامل رژیم کنونی بر رد و نکوهش آن

حدود نیم قرن پیش جوانی مبارز و عدالت طلب به نام امیر پرویز پویان از بنیان گذاران از بنیان گذران سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران طی‌ انتشار جزوه‌ای کوتاه(ضرورت مبارزات مسلحانه و رد تئوری بقا) اما پر اثر تلاش کرد تا جوانان و مبارزان را در آن مقطع تاریخی به ضرورت مبارزات مسلحانه با حکومت وقت توجه دهد.بعد از وی نیز مبارزانی چون بیژن جزنی،مسعود احمد زاده و حنیف نژاد با الهام گیری از مبارزات سایر گروه‌ها در کشور‌های دیگر چون امریکای جنوبی و فلسطین و …این نظریه را به سهم و بضاعت خود بست و گسترش دادند و انصافا نیز این افراد با تئوری پردازی‌های خود نقش عمده‌ای را در روند ، شکل گیری وتاریخ مبارزات مسلحانه معاصر داشتند. بعد از سرنگونی رژیم شاه و استقرار رژیم جمهوری اسلامی، سردمداران رژیم تازه استقرار یافته که خود به مدد همین تئوری‌ها و مبارزات مسلحانه به قدرت و آب و نانی رسیده ا‌ند و به اهمیت مبارزات مسلحانه به خوبی‌ واقف هستند، تلاش کردند تا با کمک رسانه‌ها و صدا و سیمای انقلابی‌ زده و دیگر وسایل ممکن، هر نوع مبارزه مسلحانه را مترادف با “نیستی‌ و نابودی” جلوه گر کنند و “مبارزات مدنی” را در بوق و کرنا تبلیغ و جایگزین آن روش کنند.

مقاله “ضرورت مبارزه مصلحانه و رد تئوری فنا” به قلم یکی‌ از مقامات کارکشته سابق امنیتی، سعید حجاریان از جمله چنین تلاش‌های حکومتی در  راستای حفظ نظام جمهوری اسلامی میباشد.نویسنده مقاله سفارشی فوق، با یک سری صغرا و کبرا چیدن‌های غیر منطقی تلاش کرده است تا به مخاطب احتمالی‌ خود چنین القا کند که هر گونه مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی عبث و بیهوده بوده و فرجامی به جز نابودی فرد مبارز را در پی ندارد و به همین خاطر جهت جلوگیری از نابودی باید در “دایره ممکنات” حرکت کرد! نویسنده امنیتی مقاله، در ادامه نوشتار خود با جا زدن خود به عنوان یک مبارز! صریحا از خواننده خود میخواهد که “ساختار شکنی” نکند و  به اصطلاح در چهار چوب نظام فعلی مطالبات خود را پیگیری کند و اگر هم نتوانست به حق و حقوق خود برسد، ناراحت نشده و تن به سازش بدهد و به اصطلاح خود را حفظ کند! جان کلام نویسنده اینست: اگر به دنبال استیفای حق و حقوق خود بروی ممکن است جان خود را از دست بدهی‌ و توسط حاکمیت نابود بشوی، پس همین بهتر که زنده باشی‌!! حالا حق و حقوق هم نداشتی زیاد مهم نیست. مهم این است که فنا نشدی و زنده هستی‌ و نفس میکشی!!

 

بنیاد جامعه باز” یکی‌ دیگر از تشکیلاتی است که به رهبری میلیادر معروف امریکایی، جرج سروس در سطح جهان از جمله ایران مردم را به نفی خشونت و انجام نافرمانی‌های مدنی در جهت به اصطلاح مبارزه با دیکتاتوری‌های منطقه تشویق می‌کند. اخیرا با اظهاراتی که جواد ظریف، در روز ۱۱ شهریور ماه سال جاری (۱۳۹۷) در مجلس شورای اسلامی داشت، معلوم شد که این بنیاد از دیر باز به صورت ارگانیک با وزارت خارجه و مقامات جمهوری اسلامی ارتباط و همکاری مستمر داشته است. جالب است که بدانیم که علی‌ خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی برای رد گم کنی‌ در نارامی‌های مردم در سال ۱۳۸۸ که به جنبش سبز موسوم گشت، از جرج سروس به عنوان عامل ایجاد آن نام برد! این در حالی‌ است که از آنزمان تا کنون که حدود ۱۰ سال میگذرد و جمهوری اسلامی هیچ گونه شواهدی مبنی بر صحت آدعای ررهبر خود را به افکار عمومی‌ ارائه نکرده است که هیچ بلکه بر عکس روابط تنگاتنگ جرج سروس با رژیم علنی تر نیز شده است. دو مثالی فوق تنها نمونه هایی کوچک از تلاش‌های بیشمار و مداومی است که رژیم جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور به قصد جا اندازی تفکر انفعالی مبارزات مدنی در افکار عمومی‌ انجام میدهد تا از هر گونه شکل گیری مبارزات جدی و خطرناک مسلحانه علیه موجودیت خود جلوگیری به عمل آورد.

 

تحریف تاریخ و شخصیت‌های مبارز تاریخ ساز توسط رسانه‌های حکومتی و حامیان آن

 

رژیم جمهوری اسلامی برای آنکه بتواند مبارزات و اعتراضات موجود در جامعه را کنترل و از تبدیل شدن آن به مبارزات منسجم خشن و ساختار شکن جلوگیری به عمل آورد، به موازات بالا بردن دوز سیاست‌های سرکوب گرانه و اعمال شکنجه همزمان تلاش می‌کند تا در عرصه عمومی‌ نیز با استفاده از رسانه‌های حکومتی و همسو مانند بی‌ بی‌ سی‌ افکار عمومی‌ را مدیریت و با انتشار گسترده اطلاعات تحریف شده مردم و مبارزان احتمالی‌ را قانع کند که مبارزات خشن و خشونت آمیز نه تنها راه به جایی‌ نخواهدبرد بلکه وضعیت بسته فعلی را از آنچه که هست بسته تر و بدتر نیز خواهد کرد، پس بنابرین نهایتا به طور غیر مستقیم نتیجه گیری می‌کند که : برای تغییر وضعیت موجود، مردم باید با اعتقاد به ساختار فعلی با روش تدریجی‌ در چهار چوب قوانین نظام و نظم موجود اعتراضات خود را مطرح کنند. رژیم و رسانه‌های آن برای موجه جلوه دادن این روش و اقناع افکار عمومی‌ دست به تحریف تاریخ و شخصیت‌های تاریخی مبارز میزنند.

 

مبارزات نلسن ماندلا به طور مرتب و هدف دار همیشه مورد استناد اصلاح طلبان حکومتی قرار گرفته است. آنها از تریبون‌های خود مرتبا به صورت نادرستی مدعی شده ا‌ند که ماندلا جهت مبارزه با رژیم اپارتاید افریقای جنوبی به روش‌های مدنی و غیر خشونت آمیز متوسل شد و نهایتا هم با همان روش مسالت آمیز موفق به سرنگونی رژیم افریقای جنوبی شد! رسانه‌های رژیم و حامیان بین المللی آن چون بی‌ بی‌ سی‌ هیچ وقت نخواستند مردم را با شکل واقعی‌ مبارزات مسلحانه آن مرد بزرگ آشنا کنند چرا که نگرانند که مبادا هر انچه که تا حالا بافته ا‌ند ، پنبه شود و نظم موجود از هم به پاشد. ماندلا در سال ۱۹۶۱ از اولین بنیان گذران جنبش مسلحانه به نام “روح ملت” بود که به عنوان بازوی مسلح سازمان کنگره ملی‌ آفریقا در جهان به علت حجم بی‌ شمار ترور‌های دولتی و بمبگذاری‌ها شناخته شده بود. نسلن ماندلا حتی تا قبل از دستگیری و راونه شدن به زندان، رهبری مستقیم این مبارزات مسلحانه را شخصا عهده دار بود.آن بخش از مبارزات خشونت آمیز و مسلحانه ماندلا آنقدر پر رنگ بوده است که حتی به تازگی در آمریکا بر پایه همین بخش از زندگی‌ پر اهمیت وی فیلمی به نام “تفنگ ماندلا” ساخته شده است که مبارزات مسلحانه ماندلا به صورت مستند و گویائی به تصویر کشیده شده است.در حقیقت دولت آمریکا به خاطر مبارزات خشن و مسلحانه نلسن ماندلا ، نام وی را تا سال ۲۰۰۸ در لیست افراد تروریستگنجانده بود. در واقع ماندلا تا سال ۲۰۰۸ تحت تعقیب دولت آمریکا بود. حقیقتی که سال‌های متمادی توسط رسانه‌های عمده به عمد مغفول نگاه داشته شده است.

 

نلسن ماندلا بر خلاف گاندی، استفاده از خشونت را غیر اخلاقی‌ نمیپنداشت.در واقع بر خلاف همه آنچه رسانه‌های عمده ادعا کرده ا‌ند ، شهرت ماندلا نه برای مبارزات مدنی اش بلکه به خاطر استفاده و تاکید بر لزوم کاربرد خشونت است.ماندلا، اعتقاد داشت که اگر جنبش مسلحانه علیه رژیم اپارتاید شکل نگیرد، امکان تغییر رژیم اپارتاید وجود ندارد و به همین خاطر با تاسیس جنبش “روح ملت” مبارزات مسلحانه خود را شروع کرد. او به قدری به ضرورت مبارزات خشونت آمیز اعتقاد داشت که حتی بعد از دستگیری نیز از داخل زندان دستور قتل مقامات حکومتی رژیم اپارتاید را صادر میکرد.

 

ماندلا در یکی‌ از سخنرانی‌های معروف خود که به نام “هیچ راه آسانی برای رسیدن به آزادی وجود ندارد” شهره است با به سخره گرفتن سیاست‌های عدم خشونت احزاب مدنی چون “کنگره ملی‌ افریقا” مردم را با لزوم مبارزات خشونت آمیز و مسلحانه با رژیم خشن اپارتید آشنا کرد. رسانه‌های حامی‌ رژیم اسلامی نمیخواهند مردم با این واقعیت‌ها آشنا شوند. نسلن ماندلا فقط زمانی‌ که در سال ۱۹۵۶ به همراه ۱۵۶ نفر از اعضای کنگره ملی‌ افریقا دستگیر و دادگاهی‌ شد، در دادگاه برای رهائی از مجازات زندان و اعدام مدعی شد که اعتقادی به مبارزات مسلحانه نداشته و صرفا به مبارزات مدنی معتقد است. بعد از همین اظهارات، ماندلا و دوستانش در دادگاه رژیم اپارتاید تبرئه شدند. ظاهرا همین بخش از گفته‌های ماندلا که در شرایط اضطرار و خاصی‌ در دادگاه رژیم اپارتاید جهت رهائی خودش عنوان شده است، به صورت یکجانبه مورد استناد برخی‌ از به اصطلاح رشنفکران قرار می‌گیرد.

 

رژیم اپارتید در سال ۱۹۶۰ حدود ۶۹ نفر از تظاهر کنندگان را کشت که به ” کشتار شارپویل” در تاریخ افریقا شهره است. بعد از این کشتار بود که نلسن ماندلا علنا با تاسیس یک سازمان منسجم بمبارزه خشونت آمیز علیه رژیم وقت افریقای جنوبی پرداخت. او معتقد بود در حالی‌ که رژیم از هیچ خشونتی علیه شهروندان دریغ نمیکند، نمیتوان صرفا با مبارزات مدنی با این رژیم جنگید و باید با زبان خودش (خشونت) با رژیم مقابله کرد. گذشت زمان هم ثابت کرد که عقیده نلسن ماندلا بر لزوم مبارزه خشن با رژیم درست و منطقی‌ بود و نتیجه هم داد.

 

در کشور ما ایران، صدها و هزاران انسان در طول عمر ۴۱ ساله این رژیم در مقاطع مختلف توسط رژیم جمهوری اسلامی کشته و اعدام شده‌اند اما هنوز نلسن ماندلا‌های واقعی‌ وطنی که به حق علیه رژیم ظالم و ستمکار آخوندی به پا خواسته و با مبارزات به حق و مسلحانه موجودیت رژیم را به خطر انداخته و به چالش کشیده ا‌ند، مورد تقبیح و شماتت عده‌ای بی‌ کارنامه و اصلاح طلب قرار میگیرند!

معتقدم برای مبارزه با این رژیم میتوان و باید از همه روش ها، چه مدنی و چه مسلحانه بدون توجه به هیا هوهای رسانه‌ها و افراد وابسته حکومتی بهره جست و ماندلا وار تا سرنگونی آن -که سرنوشت محتوم همه دیکتاتوری هاست- مبارزه کرد.

 

فضائل عزیزان فعال سیاسی مقیم آمریکا ۲۶ شهریور ماه ۱۳۹۷ تقدیم به ماندلای زمان رامین حسین پناهی

نظرات