تعریف پارادایم از نظر کوهن

0
1602

“پارادايم” از كلمه يوناني “پاراديگما” گرفته شده است و در اصل واژه‌ی افلاطوني است و تغيير شكل يافته‌ی كلمه‌ی “مُثُل” بعدها توسط مترجمان است. امروزه به معناي يك جهان‌بيني و نظريه‌ی كلي است كه انسان راجع به قلمروئي از هستي دارد و با توجه به آن نظريه به تفحص و بررسي جزئيات درون آن قلمرو مي‌پردازد.[3] كوهن مفهوم پارادايم را در كتاب “ساختار انقلاب‌هاي علمي”(1962) بكار برد و آن را به اين صورت تعريف مي‌كندكه پارادايم عبارت است از «دستاوردهاي علمي به صورت عمومي پذيرفته شده‌اي، كه براي مدتي به وسيله‌ی كارورزان آن رشته، به‌عنوان مدلي براي حل مسائل رشته‌ی مزبور به كار گرفته مي‌شوند.»[4]

بطوركلي تعاريف فوق، پارادايم را چهارچوبي براي حل مسئله و معما مي‌دانند كه فعاليت‌هاي دانشمند را در همين چهارچوب، براي مفهوم‌پردازي مسائل خاص سامان مي بخشد.

مراحل شكل‌گيري پارادايم:

كوهن با طرح مفهوم كليدي پارادايم، روش واحدي را كه تجربه‌گرايان به آن اعتقاد داشتند، به چالش كشيد. وي در اين‌باره اظهار كردند كه هر پارادايم روش خاصي دارد.

كوهن پارادايم را در ارتباط با انقلاب علمي مطرح مي‌كنند و مي‌گويند با هر انقلاب پارادايم جديدي بوجود مي‌آيد كه متفاوت با پارادايم قبلي است و اينكه هر پارادايم چارچوب خاص خود را دارد و قابل مقايسه با ديگري نيست. نتيجه‌اي كه كوهن در تشريح اين پاراگراف مي‌گيرد به اين شكل است كه «چرخش پارادايمي را تابع هيچ قاعده‌ی عقلاني ندانسته و حتي تأمل و تفسير را نيز در آن دخيل نمي‌داند.»[5] بطور خلاصه روش عقلاني در پارادايم علمي كوهن كم رنگ مي‌شود.

كوهن مراحلي را كه علوم از آن‌ها گذر مي‌كنند در 4 مرحله مي‌داند:

يكی “مرحله‌ی پيش از پارادايم” است كه مكتب‌هاي نظري از هيچ پايبندي جامعه‌ی علمي برخوردار نيست.

دوم “مرحله‌ی پارادايمي” است كه پارادايم مورد تاييد علمي قرار گرفته و به‌عنوان چهارچوب اصلي حل مسائل دانشمندان است.

سوم “مرحله بحران”، كه پارادايم مسلط نزد بخش مهمي از جامعه‌ی علمي با ناكامي مواجهه مي‌گردد. و پارادايم‌هاي جديدي ابداع و احيا مي‌شود[و تنوع پارادايمي شكل مي‌گيرد.]

چهارم انقلاب علمي بوجود مي‌آيد و پارادايم جديد مسلط مي‌شود.[6] در مدل سياسي كوهن پارادايم به جاي “حكومت” است و با تغيير رژيم حاكم پارادايم جديد شكل مي‌گيرد.

نتيجه:

نتيجه‌ی پارادايم در چند بند تلخيص مي‌گردد:

  1. كوهن اگر چه پارادايم را براي علوم طبيعي به‌كار برد اما به علوم اجتماعي در كتاب “ساختار انقلاب‌هاي علمي” بي‌توجه نبوده است.
  2. واژه‌ی پارادايم از كلمه‌ی يوناني پاراديگما گرفته شده است.
  3. نظريه‌ی كوهن را مي‌توان دو جور تفسير كرد: «يكي زاويه‌ی علم عادي(مورد علاقه‌ی رفتارگرايان) كه ترومن و آلموند انقلاب علمي را زمينه‌ساز گذار به آن مي‌دانند، دوم زاويه‌ی انقلاب علمي(مورد علاقه‌ی سازه‌انگاران و راديكال‌ها). مسأله‌ی اصلي را نه علم عادي بلكه انقلاب مي‌دانسته و اين تغيير شكل گفتماني پيدا مي‌كند.»[7]
  4. مراحل پارادايمي(پيش پارادايمي، پارادايمي، بحراني، انقلاب علمي).
  5. پارادایم جامع‌تر از مدل است. به فرض مثال مدل تصمیم‌گیری در نظریه‌ی بازدارندگی زیر مجموعه‌ی پارادایم واقع‌گرایی است.

منابع :

[1] . كوهن، تامس؛ ساختار انقلابهاي علمي، ترجمه آرام، احمد؛ تهران، سروش، 1369، ص 37

[2] . kuhn thomas

[3] . زرشناس، شهريار، واژنامه فرهنگي، سياسي، تهران، كتاب صبح، 1383، ص 77.

[4] . معيني، جهانگير؛ روش شناسي نظريه‌هاي جديد در سياست، تهران، دانشگاه تهران، 1385، ص 43.

[5] . همان، ص 46.

[6] . افرت، اندرو؛ نگرش‌ها در جامعه شناسي سياسي، ترجمه ابوالحسني، رحيم؛ تهران، ميزان، 1385، ص 20.

[7] . معيني، جهانگير؛ پيشين، ص 57 و 56.

نظرات