بررسی پیامبر اسلام از منظر انسان برتر نیچه

0
3920

نام نویسنده به دلایل امنیتی محفوظ است.

پیامبران از دروغگویان حرفه ای نیز زشت کارترند زیرا دروغگویان حرفه ای از قول خود، ولی پیامبران از قول خدا دروغ میگویند. (انصاری ۱۷)

فردریش ویلهلم نیچه (۱۸۴۴-۱۹۰۰) فیلسوف به نام آلمانی که در زمان حیاتش و پس از آن تأثیرات بسیاری بر جنبشهای فلسفی، ادبی، فرهنگی و سیاسی گذاشته است را می­توان بی‌گمان پدرِ متفکران مشهوری چون فروید، یاسپرس، هیدگر، آندره ژید، کامو و سارتر دانست. کتاب چنینن گفت زرتشت که پیام آور اندیشه ­های اساسی نیچه است، بیانگر عقایدی چون ابر انسان و مرگ خدا می­باشد. در این مقاله سعی بر این است که پیامبر اسلام محمد بن عبدالله (۵۷۱-۶۳۲) را از منظر انسان برتر نیچه مورد بررسی قراد داد. انسان برتری که نیچه معتقد است باید برای رسیدن به اهدافش میل به دست آوردن قدرت داشته باشد و در این راه تمام ارزش­های اخلاقی سنتی را که مانع رسیدن به هدف است نادیده گرفته و در مسیر رسیدن به قدرت آن ارزش­ها را دوباره احیا کند، و محمد کسی است که قرن­ها با استفاده از ایدئولوژی اسلامی ثروت و قدرت فراوانی را برای اعراب به ارمغان آورده است.

 به نظر می‌رسد که نیچه با زیرکی و به عمد تصویر ابرانسان را مبهم باقی می‌گذارد تا بتوان مانند دیگر اندیشه­های فلسفی، خوانش­های متفاوتی را از آن استنباط کرد. به عنوان مثال در دهه­های ۳۰ و ۴۰ طرفداران فلسفه­ی فاشیسم و نازیسم، برای توجیه جنگ و اعمال نازی­ها از عقاید وی استفاده کردند. اینجاست که خیلی­ها بر این عقیده­اند که ابرانسان چیزی است که خود انسان می‌تواند پس از مرگ خدا به آن تبدیل شود. ابر انسان یا همان مظهر میل به قدرتِ نیچه هیچ‌گونه محدودیت اخلاقی ندارد: تنها اصول اخلاقی او «میل به قدرت» است. این انسان فرهیخته، نیرومند، قوی و سالم با شکیبایی و مهارت هیچ چیز، مگر ناتوانی را ناروا نمی­داند و زندگی زمینی را با برخورداری از لذات جسمانی و فارغ از اعتقاد به هر گونه واقعیت ماورائی و محدودیت‌ اخلاقی تجربه می­کند.

ابرانسان کسی است که در زمان آینده هم حضور دارد چرا که آنان تاریخ را دگرگون می­سازند و شاید این تاریخ و گذشته­­ی دیرین آنان و گاه نیاکان گم­نام آنان است که خون بهایشان را پرداخته است و زمینه­ی مساعد ظهور و تجلی آنان در تاریخ را فراهم کرده است. (رضوی ۱۴)

اما آنجایی که سخن از فرهیختگی و توان­مندی می­شود چهره­ای خود را به تصویر می­کشد که برای صدها سال توانسته اندیشه و فلسفه­اش را در جهان پیاده کند و این فرصت را به دیگر ابرمردانی بدهد که به خوبی پیام میل به قدرتش را درک کرده­ و با ارزش گذاری­های شخصی به سوی برترین بودن در حرکتند. نباید فراموش شود که این برترین­ها لزومن از دیدگاه انسانیتِ کلاسیک مورد تایید نیستند بلکه شاید بتوان آن­ها را دارای رذیلت­های اخلاقی در نظر گرفت که برای پیش­برد اهداف ابر انسان به کار گرفته می­شوند. به هر صورت نباید فراموش کرد که انسان خودش موجودی ارزش‌گذار است (Heidegger 80) که ارزش‏ها و ارزشگذارى‏های مجدد را نسبت به اراده به قدرت تعیین می­کند. (Heidegger 95)

محمد صاحب تفکر اسلام که ایدئولوژی خود را برای قرن­ها در قسمت­­های عمده­­ی جغرافیایی گسترانیده می­تواند یکی از کسانی باشد که نیچه آن­ها را انسان برتر می­نامد و به اعتقاد نیچه آفریننده­ی مکتب، ایدئولوژی و ارزش­های جدید است. (Thus Spoke Zarathustra 52، ۲۶) محمد خالق اسلام است همان اندیشه و تفکری که توانسته با استثمار انسان ضعیف، قدرت را به دستان توامندِ نیچه ای انسان برتر ببخشد. همان انسان برتری که باور کرده می­تواند با استفاده از تفکر میل به قدرت به خواسته­های زمینی خود دست پیدا کند، هرچند که این خواسته­ها به قیمت زیر پا گذاشتن دیگران باشد. (۱۱۹ Beyond Good and Evil)

از این روست که انصاری در کتاب خود می­گوید “هرگاه نوشتارهای معتبر تاریخی اسلام با ژرف یابی بایسته و بدون پی ورزی مورد کنکاش قرار بگیرد، بدون تردید این نتیجه به دست خواهد آمد که هدف پایه ای در ایجاد یک امپراتوری مذهبی گسترده ای که از چین و هندوستان در خاور تا آسیای جنوب شرقی  و منطقه مدیترانه تا اسپانیا کشیده شد، بر پایه اصل «هدف وسیله را توجیه میکند» و روش­های تروریستی و کاربرد شمشیر به وجود آمد.”(۱۸)

محمد در سن چهل سالگی از شرایط، اوضاع و احوال فردی و اجتماعی زمان خود به بهترین نحو استفاده کرده و اندیشه­های متراکم ذهنش را عینیت بخشیده و وانمود می­کند که فرشته جبرییل برای او از سوی خدا نوید پیامبری را آورده است و حالا او دور جدیدی از زندگی خود را آغاز کرده و نام باشکوه «رسول الله» را مالک شده است. (۳۴)

انصاری در ادامه کتابش چنین می­گوید که:

محمد … در سال­های نخست هنگامی که با شخصیت­های بزرگ برخورد می­کرد، در برابر آن­ها از خود چاپلوسی نشان می­داد و زمانی که با افراد چینه­های پایین اجتماع روبه­رو می­شد، با دادن هدیه و کمک­های مالی کوشش می­کرد آن­ها را به سوی خود جلب کند. بدین ترتیب او موفق شد در سال­های نخست ادعای پیامبریش، چندین نفر را به کیش نوبنیاد خود درآورد. سال­ها بود که او برای جامه عمل پوشانیدن به تمایلات جاه­ طلبانه و قدرت خواهانه­اش نقشه می­کشید که خود را نماینده و برگزیده الله به مردم بنمایاند و اکنون در سن ۴۰ سالگی فکر می­کرد، زمان برای تحقق چنین هدفی آمادگی و بازدهی یافته است. (۳۹)

نیچه نیز ابرمرد خود را به این روش توصیف می­کند: او همان کسی است که محضر تلاش است و با ایجادِ تمایلات منفی در ذهنش، به سمت به­دست آوردنِ اهداف متعالی در حرکت است. (۳۵۱ HDN[1])

 قرآن بهترین ابداع در زمان خودش بود، هیچ کتابی به بهترین نحو نمیتوانست برای قرن­ها مسلمانان را بر آن دارد که باور کنند برترین اندیشه و تفکر از آن آنان است. آن­ها به امید داشتن زندگی بهتر در بهشت وعده داده شده در قرآن دست به هر جنایتی می­زنند. این حقیقت را می­توان در گروه مسلح تروریستی داعش دید که اندیشه جهاد اسلامی را پیشه خود کرده است و هدف سازمان دهندگانش خلافت اسلامی و اجرای شریعت است. حکومت­های دیکتاتوری، مانند حکومت جمهوری اسلامی ایران، نیز مثال خوبی برای این حقیقت است که همانند محمد و هم­چون انسان برتر نیچه­ای، با استفاده از اصل ایدئولوژی ولایت فقیه سا­ل­هاست که در حال اعمال زور و ظلم بر مردم می­باشد. به­راستی که محمد بن عبدالله بهترین الگوی یک انسان اهل تفکر است برای همین است که دشتی در کتاب خود او را این­گونه توصیف می­کند:

بدون هیچ تردیدی محمد از برجسته ترین نوابغ تاریخ سیاسی و تحولات اجتماعی بشر است . اگر اوضاع اجتماعی و سیاسی در نظر باشد، هیچیک از سازندگان تاریخ و آفرینندگان حوادث خطیر با او برابری نمی کنند، نه اسکندر و سزار، نه ناپلئون و هیتلر، نه کور ش بزرگ و چنگیز، نه آتیلا و امیر تیمور گورکان هیچیک را با وی مقایسه نتوان کرد. همه آنان به قوای نظامی و جنگجویان به افکار عمومی ملت خود متکی بودند در صورتی که حضرت محمد با دست تهی و با مخافت {ترس} و عناد محیط زندگانی به میدان تاریخ قدم نهاد. شاید بشود قویترین مرد قرن بیستم لنین را در برابر وی گذاشت. (۵۳)

اگر در طول سالها قدوست محمد حفظ شده­است برای این است که دیگر ابرانسان­ها بتوانند از ایدئولوژی وی برای به ثمر رساندن اهداف خود استفاده کنند. مسلمین نیز به تاریخ حقیقی روی نیاورده و پیوسته کوشیده اند از وی یک موجود خیالی، وجودی مافوق بشر و نوعی خدا در لباس یک انسان بسازند و غالباً خصایص ذات بشری او را نادیده گرفته اند و در این کار حتی رابطه علت و معلول را که اصل حیات است به چیزی نشمرده و به همه آنها صورت خَرق {خلاف} عادت داده اند. (دشتی ۴۹)

از اینروست که سال­هاست حاکمان کشورهای اسلامی با استفاده از انواع مختلف دیکتاتوری حکومت خود را با نام اسلام و خدا حفظ کرده­اند.

منابع فارسی:

  1. انصاری، مسعود. (۲۰۰۵) نگاهی نو به اسلام. kavehsara.com
  2. دشتی، علی. (۱۹۷۴) بیست و سه سال. بیروت.
  3. رضوی، مسعود. (۱۳۸۱) طلوع ابر انسان. تهران: نقش جهان.

منابع لاتین:

  1. Diethe, Carol. Historical Dictionary of Nietzscheanism. Lanham: Scarecrow, 2014.
  2. Heidegger, Martin. Nietzsche the Will to Power as Knowledge and as Metaphysics. Trans. Stambaugh, Krell, and Frank A. Capuzzi. New York: HarperCollins, 1987.
  3. Nietzsche, Friedrich Wilhelm. Beyond Good and Evil: Prelude to a Philosophy of the Future. Trans. R. J. Hollingdale. New York: Penguin, 1973.
  4. —. Thus Spoke Zarathustra. Trans. R. J. Hollingdale. London: Penguin, 1969.

[1]  HDN  خلاصه­ی نام کتاب Historical Dictionary of Nietzscheanism می­باشد.

مطلب فوق نظرات بازتاب دهنده نظرات نویسنده آن است، مرکز روژی کورد مسئولیتی در قبال نظرات نویسندگان ندارد و لزوما منعکس کننده دیدگاههای مرکز روژی کورد نمی باشند.

نظرات