استراتژی سرکوب ملت لر توسط استبداد مرکزی

0
1949
    فرامرز بختیار

1-نظامی 2- اقتصادی 3- فرهنگی 4- سیاسی 5- اجتماعی

نظامی
استراتژی نظامی ؛ با حمله قوای دولتی با تمام تجهیزات ؛ به مناطق لر نشین شروع شد بدون در نظر گرفتن قواعد و قوانین یک جنگ متعارف . در این حملات وحشیانه ؛ ساکنان غیر مسلح و افراد سالخورده و کودکان هم مورد بمباران ارتش قرار میگرفتند .بعد از کشتار و تسخیر مناطق ؛ ارتش اقدام به غارت و چپاول اموال و احشام میکرد .در مرحله بعدی عملیات خلع سلاح شروع میشد که با ضرب و شتم همراه بود .اقدام بعدی سرباز بگیری بود ؛ با این ترفند کلیه جوانان لر را جمع آوری میکردند و در پادگانها به تحقیر و توهین انها اقدام میکردند وبه عنوان گماشته در خدمت خانواده افسران ارتش غالب به خدمتکاری مشغول میشدند . درعین حال نیروی کار را از منطقه خارج میکردند و زندگی تولیدی و دامداری را بامشگل روبرو میساختند . همزمان ؛اقدام به تاسیس پاسگاه های ژاندارمری و پایگاه های امنیتی اطلاعاتی میکردند و یک رفتار استعماری و زورمدارانه را حاکم میگرداندند .یک رفتار خشن و استعماری .
اقتصادی
دولت؛ انحصار اقتصاد تک محصولی و واردات را به دست میگرفت و توزیع محصولات وارداتی را به عوامل خود میسپرد تا بنیه مالی انهارا تقویت کند . این امر موجب پدیده قاچاق شد . برای جلوگیری از کسب و کار ملت متخاصم ؛دولت هرگونه واردات غیر خودی را قاچاق و قاچاقچی نامید . با ایجادالگوی مصرف غربی و استعماری و تصویب قوانین گمرکی توسط نمایندگان خودی؛به نفع واردات بی رویه خارجی در حجم زیاد باعث رونق اقتصادی اربابان خارجی خود و ایجاد اشتغال در کشورهای استعماری گردید . این امر باعث نابودی اقتصاد بومی و ایجاد بیکاری و فقرو ایجاد بستر وابستگی به محصولات و تولیدات خارجی گردید و لرستان به عنوان یک بازار مصرف ؛در اختیار نیروهای استبداد داخلی واستعمارخارجی وقت قرار گرفت .اقتصاد بومی و خودکفایی منطقه ای نابود گردید و ستیز با تولیدات بومی در دستور کار قرار گرفت و در رسانه های دولتی با آب و تاب و رقص و آواز وقر کمر به تبلیغ اجناس خارجی در رادیو تلویزیون دولت مرکزی پرداختند .وضعیت معیشتی و اقتصادی و خودکفایی مارا روز به روز ضعیف تر کردند و مارا محتاج مواد غذایی وارداتی از شهر ها کردند .
فرهنگی
دربعد فرهنگی ؛ ممنوعیت زبانی ؛بهترین وسیله بوذ تا از رشد و شکوفایی نسل های بعدی ملت مغلوب برای همیشه جلوگیری شود .پروژه ای که با لشگر کشی به لرستان و حذف فیزیکی شروع شد ؛جای خودرا به ژنوساید نرم داد و همان گروهبان های سابق با لباس مبدل ؛ به تحمیل فرهنگ حاکم به جامعه شکست خورده لرستان و بختیاری و دیگر مناطق لر زبان پرداختند .استبداد مرکزی ؛ سرخوش از پیروزی ؛ به تحقیر و تمسخر شکست خوردگان پرداخت و همزمان به بزرگ نمایی کاذب و کهن گرایی و داستان باستان والگو سازی و اسطوره سازی از مشاهیر و تعمیم فرهنگ خود ؛تحت نام ایران ؛ پرداخت .ایجاد گسستگی تاریخی و هویت زدایی و ایجاد تزلزل هویتی در تمام ادارات و نهاد های دولتی توسط بخشنامه ها و آئین نامه های دولتی مورد اجرا درآمد .پوشش ملی لرها ممنوع گردید و باید تابع قدرت غالب قرار میگرفتند .هیچگونه موسسه آموزشی –فرهنگی و تاتر و موزه وسینما و کتابخانه نباید احداث میشد وترویج جهل و خرافه باید طبق ذستور مقامات ؛ اشاعه پیدا میکرد .فرهنگ والای ارتفاع نشینی و ارزشهای اخلاقی مارا مورد هجوم قرار دادند و در عوض ؛فرهنگ سخیف حجره و بازارو مسجد و دلالی و بقالی را رواج دادند .تاریخ مارا تحریف کردند و گسستگی تاریخی ایجاد کردند و به ایجاد شخصیت های کاذب برای ما پرداختند .
سیاسی
دربعد سیاسی ؛اعمال سیاستهای نژاد پرستانه و تبعیض و به انزوا کشاندن و تحریم همه جانبخه لرستان در دستور کار خودکامه دولت مرکزی قرار گرفت و تمام نهاد های تصمیم گیرنده در تهران تمرکز یافت . لرهای سرکوب شده ؛ هیچگونه مشارکت سیاسی در امور مربوط به خود نیافتند . تجزیه سرزمین لرستان بزرگ ؛توسط سررشته داری ارتش غالب ؛به مورد اجرا گذاشته شد و لرستان منفک شد و ضمیمه 11 استان قرار گرفت .کلیه حقوق انسانی و طبیعی ملت لر نادیده گرفته شد و دولت هیچگونه توسعه و عمرانی در منطقه ایجاد نکرد .ایجاد بیمارستان و درمانگاه و جاده و مسکن ودانشگاه و کلیه امور رفاهی؛ که از وظایف اولیه دولت میباشد ؛ در مناطق لر زبان ایجاد نگردید .این امر باعث مهاجرتهای داخلی و پناهنده شدن لرها به حاشیه شهرها و شهرستانها گردید که عواقب مخرب و بازدارنده خودرا به همراه داشت .سران و نخبگان سیاسی لر مورد سلب مالکیت و مسئولیت و مصادره اموال قرار گرفتند و به خارج از منطقه نفوذ خود تبعید گردیدند . جامعه ما فاقد رهبریت شد و حاکمان نظامی ندانم کار جایگزین انها شدند . طبقه الیت سیاسی را از میان برداشتند و شایسته ستیزی را ادامه دادند و سفله پروری را رواج دادند .
اجتماعی
دربعد اجتماعی ؛نگرش منفی به منطقه لرستان وجلوگیری از توسعه و پیشرفت در این سرزمین ثروتمند و توانمند ؛ باعث شد مناطق بهره مندپیشرفت نسبی حاصل کنند و رفاه اقتصادی در مناطق کویری بوجود بیاید و لر ها برای تامین معیشت خود به آن مناطق کوچ اجباری بکنند . این امر باعث بیگانگی اجتماعی و احساس غربت در وطن شد .آوارگی درونمرزی ؛ و غریب بودن در کشور خودی ؛باعث شد تا از نظر روحی و روانی ضزبه های شخصیتی به کودکان و نونهالان و زنان و سالخوردگان لر در شهر ها وارد شود . این جا به جا یی های بیمورد ؛باعث اتلاف وقت و سردرگمی در جوامع میزبان شد .در حقیقت ؛دولت نالایق مرکزی ؛یک سری سیاستهای تنبیهی برای ما در دستور کار خود قرار داد و ما باید سالیان سال تاوان انقیاد ناپذیری و گردنفرازی خودرا به فارسها میپرداختیم .هیچگونه حمایتی از طرف دولت نسبت به ما ارائه نگردید و ما در شهر ها بدون حمایت مالی و امنیت شغلی ؛ مجبور به ارائه خدمات به سرکوبگران خود شدیم .کارهای توانفرسا و سخت و پست رابه عهده ما واگذار کردند ودر حقیقت مارا به اسارت و بندگی گرفتند . انفجار جمعیت در شهر ها و ازدحام باعث الودگی هوا و دیگر ناملایمات اجتماعی گردید که دولت برای خود ایجاد کرده بود .آثار شوم این نگرش غلط سیاسی در مناطق لرستان هویدا میباشد .

نظرات