مروری بر وضعیت بلوچستان تحت اشغال جمهوری اسلامی در مصاحبه با محمد کدخدائی، عضو حزب مردم بلوچستان

0
5430

بَلوچـِستان منطقه‌ای که در بخش جنوب شرقی فلات ایران، که از کویر کرمان در شرق بم و کوه‌های بشاگرد تا مرزهای غربی سند و پنجاب را در بر می‌گیرد. و مساحت حدودی آن بیش از نیم میلیون کیلومتر مربع است. آن بخش از بلوچستان که در ایران قرار گرفته است، وضعیتی برزخ مانند دارد، اعدامها دستگیریها، تجاوز به حقوق، عدم وجود آموزش و پرورش استاندارد، بی آبی و شلیک مستقیم به شهروندان، انتشار موارد مخدر از برخی از مشکلات این منطقه می باشد که بنا بر اطلاعات موجود کوههای دارد که یکسره معدن طلا می باشند. این بلوچستان به شاهراه سپاه تروریستی پاسداران جهت انتقال ترور و باندهای مافیایی و مواد مخدر و دیگر کالاهای قاچاق تبدیل شده است، جهت بررسی و مروری کلی بر وضعیت افغانستان، مصاحبه ای با محمد کدخدایی، فعال سیاسی بلوچ و عضو حزب مردم بلوچستان، انجام داده ایم که در ذیل می آید.

محمد کدخدایی

کدخدائی در رابطه با وضعیت کلی بلوچستان می گوید: “وضعیت بلوچستان را از هر لحاظی که مورد بررسی قرار بدهیم، وضعیت نامساعدی است. از لحاظ اقتصادی گرفته تا حقوق بشری، در تمامی زمینه ها، بلوچستان رتبه اول (از لحاظ وخامت اوضاع) را در ایران به خود اختصاص داده است. از لحاظ بیکاری، وضعیت زندانیان، شمار اعدامها و اعدام و …غیره. دلیل این امر کاملا مشخص است. سیاستهایی که رژیم جمهوری اسلامی ایران در این قسمت اعمال می کند، در زمان رژیم شاه نیز این سیاستها در بلوچستان اعمال می شد و شرایط کنونی با درجه وخامت بیشتر، تداوم همان سیاستهای زمان شاه می باشد.

بلوچستان از لحاظ اقتصادی در حقیقت، در تحریم قرار دارد، به این شکل که به هیچ بلوچی اجازه سرمایه گذاری در بلوچستان داده نمی شود.

در رابطه با امکان سرمایه گذاری در بلوچستان و نیز وجود سرمایه ها و منابع زیرزمینی در بلوچستان، فعال سیاسی بلوچ و عضو حزب مردم بلوچستان می گوید: “معادن و منابع فراوانی در بلوچستان وجود دارد، این معدن اکنون استخراج هم می شوند اما تمامی آنها جهت پالایش به کرمان و یزد و دیگر نقاط دیگر انتقال داده می شوند و هیچ کارخانه ای در بلوچستان وجود ندارد.

کدخدائی، سسپس به نوع معادن زیرزمینی در بلوچستان و سرنوشت این معادن اشاره می کند و می گوید: “معدنی از قبیل طلا، سنگهای مختلف قیمتی، مس و کروم و نفت و گار و معادن کثیر دیگر در بلوچستان وجود دارد که در واقع به بخش خصوصی خارج از بلوچستان واگذار شده و پس از استخراج به مناطق دیگر ایران انتقال داده می شود. البته برخی از معادن نیز هنوز استخراج نشده اند. ثروتمندی بلوچستان از لحاظ منابع زیرزمینی در حدی است که بنا بر خود گزارشها و تحقیقات جمهوری اسلامی، این منابع می تواند بودجه تمام ایران را برای چندین سال متمادی تامین کند.”

اما چرا خود بلوچها در این منطقه سرمایه گذاری نمی کنند؟ آیا بخش خصوصی بلوچها نمی تواند در این حیطه وارد شود؟ محمد کدخدائی، فعال سیاسی بلوچ و عضو حزب مردم بلوچستان ، در پاسخ می گوید: “هرگاه یک شهروند بلوچ خواسته باشد تا در بلوچستان سرمایه گذاری کند، به عنوان قاچاقچی دستگیر شده و اموال وی به طور کامل به نفع دولت توقیف می شود و تهمتهایی از جمله کشف مواد از وی به او زده می شود و در نتیجه اعدام می شود که مواردی از این دست به وفور وجود دارد.

در رابطه با بیکاری در بلوچستان و نوع مشاغل در بلوچستان ، این فعال سیاسی بلوچ می گوید: “قسمت اعظم نیروی کار بلوچستان، بیکار می باشد، بخش کمی از این مردم کارمند می باشند که دارای مشاغل پائینی از قبیل معلمی و بخشهای محدود ادارات می باشند و مشاغل اصلی ادارات و مدیریتها نیز به غیربومیان واگذار می شوند. بیشترین قسمت امورات کلان اداری به بلوچهای زابل واگذار می شود که این نیز خود نوعی سیاست رژیم جهت ایجاد اختلاف بین بلوچهای زابلی و دیگر بلوچها می باشد”.

کدخدائی در رابطه با سیاست حذف نام بلوچستان از منطقه سیستان و بلوچستان می گوید: “سیاست تغییر نام بلوچستان از زمان رضاخان شروع شده است، که سیستان را به بلوچستان اضافه کرد که رضاشاه آنرا به بلوچستان و سیستان تبدیل کرد و در زمان رژیم کنونی نیز به سیستان و بلوچستان تغییر داده شد، اکنون نیز در نظر دارند به ظور کلی نام بلوچستان را حذف کنند و ریشه های تاریخی آن را از بین ببرند. جهت پیشبرد این سیاست، جمهوری اسلامی اکنون در حال تقویت زابلیها است که آنچه به عنوان زابل مطرح شده است، روستایی بود به نام حسین آباد در شمال بلوچستان که رضاشاه آنرا به زابل تغییر داد و اکنون رژیم جمهوری اسلامی نیز درپی تقویت آن می باشد تا بدینوسیله ددامنه اختلافات را بالا ببرد”.

عضو حزب مردم بلوچ در ادامه به توضیح بیشتر جغرافیایی این بلوچستان پرداخته و می افزاید: “از لحاظ جغرافیایی، سیستان همان بلوچستان است چرا که بلوچستان دارای دو قسمت جغرافیایی است که یکی سیستان و دیگری مکوران است که با هم بلوچستان را تشکیل می دهند. به شمال بلوچستان، سرحد و سیستان گفته می شود که بیشترین بخش آن در افغانستان قرار دارد و به جنوب آن نیز که کنار دریا قرار دارد، مکوران گفته می شود”.

محمد کدخدائی، فعال سیاسی بلوچ و عضو حزب مردم بلوچستان، در رابطه با شمار جمعیت بلوچستان و وضعیت جغرافیایی آن نیز پرداخته و می گوید: “بلوچستان در حال حاضر از چهار استان تشکیل شده است: سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، کرمان و هرمزگان. بخشهایی از بلوچستان بر اثر سیاستهای رژیم ایران از بلوچستان جدا شده و به استانهای دیگر از جمله کرمان و خراسان افزوده شده است. بهانه این جداسازی، بهبود وضعیت این مناطق با پیوستنشان به استانهای دیگر بر اثر وسعت جغرافیائی فراوان خود بلوچستان بوده است. اما به عینه می بینیم که بلوچهایی که در استانها کرمانو هرمزگان قرار دارند در وضعیتی به مراتب بدتر از بلوچهای خود بلوچستان به سر می برند. حمعیت ملت بلوچ در ایران نیز بین چهار تا پنج میلیون نفر تخمین زده می شود البته این آمار که از سوی رژیم ارائه می شود، بلوچهایی که در دیگر استانها قرار دارند و پراکنده شده اند را به عنوان بلوچ محسوب نمی کنند.”

در رابطه با وضعیت حقوق بشر در بلوچستان نیز این عضو حزب مردم بلوچ ضمن اشاره به اعدامها و دیگر موارد نقض حقوق بشر و خواست ملت بلوچ در ایران می گوید: “خواست ملت بلوچ یک خواست طبیعی است که شامل حقوق مذهبی است که بلوچها سنی مذهب هستند و بر اساس قانون جمهوری اسلامی که بر اساس شیعه اثنی عشری وشته شده است در تضاد است. از سوی دیگر ما بلوچ هستیم و از این لحاظ هم در ایران تحت ستم هستیم و خواستار حقوق ملی خودمان نیز می باشییم. در بلوچستان به طور کلی، قوانین فراقانونی وجود دارد به این معنا که حتی قوانین خود جمهوری اسلامی نیز اجرا نمی شود و اداره این قسمت و اختیارات آن به طور کلی در دست سپاه قرار دارد. تمامی مقامات این قسمت تا زمانی که از سوی سپاه پاسداران مورد تایید قرار نگیرد، منصوب نمی شوند و حق انجام هیچ گونه تصمیمی را نیز ندارند. علاوه بر این، کنترل بنادر نیز به طور کامل تحت تسلط سپاه است. بلوچستان اکنون مکانی است برای انجام صادرات و واردات و انجام قاچاغ از سوی سپاه از این منطقه تبدیل شده است و سپاه کنترل تمامی مرزها و بنادر را جهت انجام قاچاغ در کنترل و اختیار خود قرار داده است.

وی سپس بطور جزئی تر به میزان فشارهای سپاه و نهداهای امنیتی و تعرض آنها به حقوق شهروندان بلوچ می پردازد و می گووید: “در چنین شرایطی، مردم بلوچ حتی در صورت وقوع کوچکترین مسئله و مشکلی به زندانها افکنده می شوند، کوچکترین اعتراضی در بلوچستان، زندان و شکنجه و اعدام را در پی دارد. خواست ملت بلوچ در واقع همان حقوق طبیعی ای است که هر انسانی دارای آنهاست که حکومت بر منطقه جغرافیائی خودش از بالاترین این حقوق هاست و بایستی خود، مناطق خودش را کنترل و اداره نماید. اکنون نیروهای فراوانی به بلوچستان انتقال داده شده است که بر اساس تخمینها برای هر 4 نفر بلوچ، یک نفر نیرو جهت کنترل قرار داده شده است. که اگر همین بودجه که جهت این نیروها تأمین شده است به عمران و آبادانی این منطقه اختصاص داده می شد، هیچگونه مشکلی موجود نبود. اکنون دیوار بزرگی بین بلوچستان شرقی و غربی یعنی مرز ایران و پاکستان کشیده و ساخته شده است، دیواری حدود 800 کیلومتر که میلیاردها تومان صرف احداث ان شده است، اختصاص هزینه همین دیوار اگر صرف عمران این منطقه می شد اکنون بیشتر مشکلات حل می شد.

این فعال سیاسی بلوچ و عضو حزب مردم بلوچستان، به سیاستهای کلان رژیم در این منطقه اشاره می کند و به عواقب ناشی از احداث این دیوار پرداخته و می گوید: “از آنجائیکه مردم بلوچ در مرز زندگی می کند، بیشتر خرید و فروششان با پاکستان و یا بلوچستان شرقی است، احداث این دیوار، سبب نابودی صادرات و واردات در این منطقه شده است و اکنون کالایی مصرفی مانند برنج به عنوان کالای قاچاق محسوب می شود و اگر برای نمونه شما برنج حمل کنید، به حبس محکوم می شوید. شهروندان زیادی نیز با این اتهام کشته شده اند. اکنون به علت بیکاری مفرط، فروش گازوئیل نیز به یکی از معاملات در بلوچستان تبدیل شده است، که اکنون این شغل معمولی به جرمی کلان تبدیل شده و تاکنون شهروندان زیادی از بلوچها بر اثر تیراندازی به ماشینهایی که حامل گازوئیل بوده اند در آتش سوخته اند.

در رابطه با شمار و وضع زندانیان بلوچ نیز، کدخدائی می گوید: “آمار دقیقی در این رابطه وحود ندارد اما به صراحت می توانم بگویم که بیشتر از صدهزار نفر از شهروندان بلوچ اعدام شده اند. در بلوچستان روستاهای زیادی داریم که تمامی سکنه این روستاها همگی اعدام شده اند. جنایتهای رژیم جمهوری اسلامی در ایران، به جرات می گوید که تاکنون در جهان بی نظیر بوده است.

وی سپس می افزاید: “دستگیر و زندان و شکنجه در بلوچستان معمولا به امری نرمال و روزانه تبدیل شده است. خانواده های دستگیرشدگان نیز به قصد سکوت و عدم اطلاع رسانی، به طور مداوم تهدید می شوند که شمار زیادی از دستگیر شدگان با امید واهی آزادی دستگیرشدگان در صورت سکوت خانواده هایشان، در سکوت و بی خبری کامل رسانه ها و فعالین حقوق بشر اعدام شده اند.”

در رابطه با راه تحقق خواستهای ملت بلوچ در ایران، محمد کدخدائی، فعال سیاسی بلوچ می گوید: “راه تحقق حقوق بلوچها، حاکمیت ملی است یعنی زمانی که خودشان بر سرنوشت خودشان مسلط باشند که در قالب این نظام دست یافتنی نیست. پس این نظام بایستی حذف شود که لازمه دستیابی به این امر نیز اتحاد بین ملیتهای داخل ایران از قبیل بلوچ، کورد، ترک، عرب، ترکمن و دیگر ملیتها و اقلیتهای ملی و دینی است. بدون حذف این نظام، دستیابی به دیگر اهداف ممکن نیست. دفاع از خود نیز حقی طبیعی است، از اینرو مبارزه مسلحانه نیز مشروع است. بلوچستان اکنون در بند است و مردمان آن تحت کشتار و قتل و دستگیری و … می باشند پس مبارزه مسلحانه نیز مشروع است. مبارزه مدنی نیز مورد دیگری است که وظیفه آن ارتقای سطح شعور سیاسی مردم است اما تغییر این نظام از طریق مبارزه مدنی صرف ممکن نیست و تمامی راههای مبارزه جهت تحققق حقوق ملیتهای داخل ایران می بایست در پیش گرفته شود.

در رابطه با راه چاره برون رفت از این وضعیت؛ کدخدائی می گوید: “امید دارم تمامی ملیتهای داخل ایران مبارزاتشان و نیروهایشان را جهت دستیابی به اهداف ملی و طبیعیشان با همدیگر هماهنگ کنند چرا که حذف این نظامی به تنهایی برای هیچ کدام از این ملیتها ممکن نیست.”

 

Comments

comments

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here